آسیای مرکزی وبازگشت پوتین به قدرت
روز هفت می بعد انجام مراسم سوگندیادکنی”تحلیف”، ولادمیر پوتین به طور رسمی رئیس جمهور روسیه اعلام شد.این رویداد اگرچه در داخل یک کشور اتّفاق افتاد، امّا از اهمیت ویژة منطقه ای و بینالمللی برخوردار است. از جمله برای آسیای مرکزی پیامدهای مختلفی را به همراه خواهد داشت، که اصلی ترین آن انتظارات روسیه پوتینی به این منطقه به عنوان محل تحقق طرح تأسیس اتّحاد “اوراسیا”، است.
طرح تأسیس اوراسیا اگرچه طی سالهای آخر توسط ولادیمیر پوتین، نخستوزیر وقت روسیه معرفی و پیگیری شده است، امّا مبتکر اوّلیة این طرح “نورسلطان نظربایف”، رئیس جمهور قزاقستان بود، امّا به دلیل نامساعدی اوضاع سیاسی، تحقق آن ناممکن گردید.اکنون روسیه با تغییر جدّی در سیاستهای خود، در صدد است از طریق آن چه سیاست “قدرت نرم” عنوان میشود، جایگاه خود را نه تنها احیا کند، بلکه بیش از پیش توسعه و تحکیم بخشد.در شرایط امروز روسیه اهرمهای زیادی جهت اعمال فشار به دولتهای پساشوروی، به ویژه در آسیای مرکزی، دارد.حتی مسکو بدون فشار و با بهرهبرداری از ظرفیت هایی نظیر زبان روسی، میتواند به بسیاری از خواستههای خود در راستای حفظ جایگاه، دست یابد.امّا دیپلماسی روسیه، که برتریطلبی زمان شوروی کماکان در اذهان گردانندگانش میچرخد، نتوانسته است با دولتهای استقلال یافته به گونة لازم روابط برقرار کند.ادامه….
در نتیجه روابط میان مسکو و اکثر کشورهای قلمرو شوروی بر پایه چند اصل استوار بوده است:
-نیاز به پشتیبانی و حمایتهای روسیه؛
-بیم از واکنشهای انتقام جویانة کرملین؛
-بقای حکومتها؛
-تهدیدات امنیتی؛
-ادامه رو به زوال همکاریهای باقیمانده از شوروی.
اکنون با روی کار آمدن ولادمیر پوتین انتظار میرود، که استفاده از سیاست “قدرت نرم” در دستور کار دولتمردان مسکو قرار گیرد.در زمان نخست وزیری خود، پوتین فرصت کافی برای تحلیل عملکرد هشت سالة خود در جهت احیای جایگاه روسیه در معادلات منطقه ای و بینالمللی، داشت و مسلّماً در دورة جدید ریاست جمهوری خود در راستای جبران اشتباهات گذشته، اقدامات جدّی تری انجام خواهد داد.اکنون بدون تردید رئیس جمهور روسیه در جهت تحقق طرح تأسیس اتّحادیة اوراسیا جدّی تر تلاش خواهد کرد.در ماه مارت سال جاری میلادی “کنستانتین کاساچیف”، سیاستمدار کهنه کار روس، رئیس کمیتة روابط با کشورهای عضو اتّحاد دولتهای مستقل و هموطنان برونمرزی منسوب شد. این انتساب موید عزم مسکو در توسعه و تحکیم همگراییها در قلمرو شوروی سابق است.شکی نیست، که اکنون کرملین پوتینی می خواهد برای به دست آوردن انعطافپذیری بیشتر دیپلماتی، تلاش کند. اکنون سؤال اصلی این است، که دیپلماسی روسیه قادر به انعطاف پزیری که بتواند شهرت “دیکتاتور خودکامه” را از روسیه بگیرد، خواهد بود یا خیر؟ این شهرت به ویژه در میان سران کشورهای آسیای مرکزی همچنان به قوّت خود باقی است.
ولادمیر پوتین در مراسم سوگندیادکنی خود از جمله گفت، روسیه وارد “مرحله نو رشد ملّی” میشود و چند سال آینده برای این کشور سالهای “سرنوشت ساز” خواهند شد.این سخنان در اذهان سران کشورهای شریک و رقیب روسیه امید و یأس را به طور همزمان دامن زده است.سران سرکش و مسکوستیز از آن بیم دارند، که توسط پوتین مورد انتقام قرار خواهند گرفت و در کنار آن، رهبرانی که خود را همیشه وابستة روسیه نشان میدادند، انتظار دارند از حمایتها و پشتیبانی های کرملین بیشتر برخوردار خواهند شد.اگرچه بسیاری از مسئولان مسکو هنوز عادت نکردهاند، که تاشکند، دوشنبه، بیشکک و…را به عنوان دولتهای مستقل بپذیرند، امّا منطق و پیشینه دولتداری روسیه حاکی از این واقعیت است، که فدراسیون روسیه بدون همگرایی با کشورهای پساشوروی، از جمله آسیای مرکزی، به تدریج تجزیه و انحلال خواهد شد. این موضوع در شرایط کنونی این منطقة استراتژیک اهمیت بیشتری کسب کرده است. در مقطع کنونی غرب، که از مدّتها قبل روند بازگشت مجدّد پوتین به کرملین را با نگرانی دنبال میکرد، اکنون فعالانه تر در جهت حفظ شراکت کشورهای آسیای مرکزی در طرحهای خود، دست به کار خواهد شد.این امر روی طرح پوتینی تأسیس اتّحادیة اوراسیا بی تأثیر نخواهد بود.امّا هیچ جای تردید نیست، که پوتین با سیاست کاملاً متفاوتی در جهت تحقق ایدّة تأسیس اتّحادیه اوراسیا عمل خواهد کرد و در این راستا تقویت همگرایی اقتصادی میان کشورها در اولویت قرار خواهد داشت.اگرچه کشورهای عضو اتّحاد دولتهای مستقل از نحوه عضویت در اتّحادیه اوراسیا نگرانی هایی دارند، امّا کشورهایی نظیر تاجیکستان، قرقیزستان و حتّی بلاروس، از این اقدام پوتین استقبال خواهند کرد. در شرایط کنونی آسیای مرکزی فقط از طریق روابط اقتصادی میتوان ثبات را در این منطقه حفظ و روابط کشورها را در چارچوب منافع مشترَک تدوین کرد.
از سخنرانیهای پوتین به روشنی درک میشود، که رئیس جمهور منتخب روسیه به این نتیجه رسیده است، که در آسیای مرکزی تمایلات تجزیه بر انگیزههای همگرایی فائق آمده است و هر کشوری قصد دارد در تنهایی اهداف خود را دنبال کند.نتیجه این سیاست آن است، که تاشکند بدون کمترین توجه به منافع ملّی بیشکک و دوشنبه، با اتّکا بر حمایتهای قدرتها، طرحهای خود را دنبال میکند و همین امر زمینه بروز نزاعها در این منطقه را بیش از هر زمان دیگری تقویت کرده است.لذا ولادمیر پوتین با تأسیس اتّحادیة جدید در صدد است هم نقش میانجیگری مسکو در حلّ اختلافات موجود میان کشورهای پساشوروی را تثبیت کند و هم دست دیگر رقبای خود را در این زمینه، کوتاه کند.البتّه تلاش مسکو در شخص ولادمیر پوتین برای تأسیس نهاد جدید منطقه ای موید این دیدگاه است، که نهادهای فعال در قلمرو آن ابرقدرت، نتوانستهاند انتظارات را در زمینههای اقتصادی، سیاسی و نظامی برآورده کنند و اکنون اوراسیا وارد صحنه میشود، تا به یک نهاد فعال در معادلات منطقه ای و بینالمللی تبدیل شود. در این راستا چنانچه همه اقدامات پوتین فقط جنبة برنامه تبلیغاتی قبل از انتخاباتی داشتند، آیندة مسکو در نیل به اهداف خود در هالهای از ابهام قرار خواهد گرفت.امّا اگر در واقع این طرح حاصل درک واقعیتهای موجود در منطقه و جهان توسط دولتمردان مسکو باشد، انتظار میرود، که نهادی در جهت تحکیم یکپارچگی بر مبنای عدالت و اصل برابری همة اعضا شکل خواهد گرفت.در این راستا این دیدگاه تقویت میشود، که روسیه از برنامههای اقتصادی موفق چین درس گرفته است. به بیان دیگر، پوتین با استفاده از طرحهای اقتصادی تلاش خواهد کرد، نقش مسکو را در رهبری محدوده شوروی سابق احیا کند.امّا در آسیای مرکزی همین مسائل اقتصادی هستند، که کشورها را در مقابل هم قرار دادهاند، لذا در یک خط قرار دادن منافع و مواضع این کشورها، کار سادهای نخواهد بود.
ایران شرقی
نظرات شما عزیزان:
|