دهکده روابط بین الملل
 
 
منوی اصلی
صفحه نخـــــست
چــــاپ صفــــحه
خـــانه كردن وب
ذخـــــیره صفحه
پـست الکترونیک
بایگـــانی مطالب
در باره ی ما
 

بادرود بر کاربرمحترم هدف از ارائه مطالب این وبلاگ فقط درجهت شناختن بهتر فضای روابط بین الملل ومفاهیم مربوطه به آن است وبه هیچ عنوان به حزب یا گروهی هیچ تعلقی ندارد ونخواهد داشت. با سپاس -نیکنام
موضاعات
سخنی با شما خاورمیانه خلیج فارس مقالات سیاسی یک هفته باخبر سازمانهای بین المللی برگه هایی از تاریخ شخصیتهای بین المللی اندیشه سیاسی امنیت در روابط بین الملل کتابخانه پیمانهای بین المللی انرژی
پیوند وبلاگ
ردیاب خودرو

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان POWER PLAY و آدرس powerplay.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






 

فال حافظ

جوک و اس ام اس

قالب های نازترین

زیباترین سایت ایرانی

جدید ترین سایت عکس

نازترین عکسهای ایرانی


آرشیو ماهیانه
بهمن 1391
دی 1391
شهريور 1391
مرداد 1391
تير 1391
خرداد 1391
ارديبهشت 1391
فروردين 1391
نویسندگان
نویسندگان
پیوند وبلاگ
مرکز آموزش و پژوهش های بین المللی وزارت امور خارجه
یو . اس . کلوزآپ
مرکز مطالعاتی رند
وبلاگ دکتر پیروز مجتهدزاده
مرکز مطالعاتی و نظرسنجی پیو
موسسه مطالعاتی اسپن
موسسه بروکینگز
چشم انداز توسعه وامنیت
Barry Buzan
JOHN .MEARSHEIMER
Francis Fukuyama
FOREIGN AFFAIRS
Joseph Nye
بررسی استراتژیک
موسسه ابرار معاصر
انجمن ژئوپلیتیک ایران
پورتال جامع سیاسی
وبلاگ تخصصی سیاسی
پزوهشگاه مطالعات راهبردی
دانشکده روابط بین الملل
henry kissinger
وبلاگ دکتر مجید تفرشی
وبلاگ دکتر مجید استوار
سازمان ملل متحد
سازمان کشورهای صادر کننده نفت(اوپک)
دانشگاه آزاد اسلامی واحد رشت
وزارت امور خارجه
مركز مطالعات عالي بين الملل
باشگاه انديشه
مركز پژوهش هاي علمي ومطالعات استراتژيك خاورميانه
کتابخانه دید
موسسه مطالعات ايران واوراسيا
پايگاه تخصصي سياست بين الملل
كتابخانه الكترونيكي وزارت امور خارجه
مرجع تخصصي علوم سياسي و روابط بين الملل
پرتال جامع علوم انساني
دفتر مطالعات سياسي وزارت امور خارجه
مرکز مطالعات استراتژیک
ایران دیپلماتیک
دیپلماسی ایرانی
حمل ماینر از چین به ایران
حمل از چین
پاسور طلا
الوقلیون

:: تمام پیوندها ::
 
طراح قالب و کد های جاوا...

كاربران آنلاين: نفر
تعداد بازديدها:
RSS

طراح قالب و کد های جاوا...

Www.LoxBlog.Com

کد های وجاوا :

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 51
بازدید دیروز : 23
بازدید هفته : 143
بازدید ماه : 142
بازدید کل : 242412
تعداد مطالب : 479
تعداد نظرات : 5
تعداد آنلاین : 1

Alternative content


تماشا

پنج راه حل سوزان مالونی به اوباما برای تعامل با ایران


پنج راه حل سوزان مالونی به اوباما برای تعامل با ایران

 

«سوزان مالونی» عضو ارشد «مرکز سیاست خاورمیانه سابان» در «اندیشکده بروکینگز» در گزارشی راه هایی را که آمریکا می تواند بر سر برنامه هسته ای ایران با تهران به توافق برسد پیشنهاد کرد. سایت خبری تحلیلی اشراف بدون تایید محتوا و ادعاهای مطرح شده در این گزارش، ترجمه آن را برای اطلاع نخبگان و تصمیم گیران عرصه سیاسی کشور از رویکردها و دیدگاه‌های اندیشکده‌های غربی منتشر می‌کند.

قرار است «باراک اوباما» در اوایل سال ۲۰۱۳ در تلاش برای به سرانجام رساندن روابط سرد ایران و جامعه بین‌المللی اقدام دیپلماتیک جدیدی به اجرا بگذارد. اگر فکر می‌کنید این حرف تکراری است درست متوجه شده‌اید چرا که «اوباما» دوره نخست ریاست جمهوری خود را هم با طرحی مشابه در قبال ایران آغاز کرده بود. این اقدام ثمره‌ای است که از قبل کمپین رو به جلو درگیری با مصمم‌ترین دشمن آمریکا حاصل شد و ارتباطات مستقیم و مذاکرات مورد حمایت واقع گشت. با این همه، پیش‌درآمد ابتدایی «اوباما» با پیشرفت کمی همراه بود. به همین دلیل موضع خود را به رویکردی مبتنی بر فشار تغییر داد. این رویکرد با حمایت بی‌سابقه بین‌المللی مواجه شد و توانست موجی از تحریم‌های تنبیهی اقتصادی جدید علیه ایران به راه بیندازد. ادامه…..

«سوزان مالونی» عضو ارشد «مرکز سیاست خاورمیانه سابان» در «اندیشکده بروکینگز» است. تحصیلات او در زمینه ایران، اقتصاد سیاسی خلیج‌فارس و سیاست انرژی در خاورمیانه بوده است. او قبلا به عنوان مشاور سیاستی «وزارت امور خارجه آمریکا» فعالیت داشته و مشاوره‌های زیادی درباره مسایل خاورمیانه به شرکت‌های خصوصی داده است. او اخیرا کتابی با عنوان سیطره گسترده ایران: ایران به عنوان دولتی محوری در جهان اسلام منتشر کرده است.

■ آمریکا به آن میزان از نفوذ دست یافته که ایران را به بازبینی برنامه هسته‌اش مجبور کند ■

با این همه، در این مجال از مذاکرات صحبت خواهیم کرد و به بررسی یک شرط‌بندی بزرگ جدید که بر سر یک معامله تاریخی با ایران بسته شده می‌پردازیم. این بار دیگر به این تصور که رویکردی دوستانه از سوی آمریکا بتواند بیگانگی طولانی‌مدت میان تهران و این کشور را به پایان برساند دلخوش نخواهیم بود بلکه آن چه که امروز در پرتو فعالیت‌های هسته‌ای ایران اهمیت یافته تعیین مهلت و تصمیم بین دو گزینه بمباران ایران یا مواجهه با بمب اتمی ساخت ایران است. نکته دیگر این است که تصمیمات دیپلماتیک واشنگتن در قبال ایران به دلیل شرایط بد کشور دچار حسی از برتری شده است. آمریکا به تازگی از جنگی پر هزینه در عراق خارج شده و آماده است پرونده حضور خود در افغانستان را هم ببندد. در همین احوال اقتصاد ایران زیر بار شدیدترین و گسترده‌ترین تحریم‌های ائتلاف جهانی علیه این کشور کمر خم کرده است. تهران میلیاردها دلار از دست داده و فشار تحریم‌ها- تورم در حال افزایش، کمبود تولیدات و کاهش ارزش پول ملی- در تک تک جوانب زندگی جامعه ایران احساس می‌شود. در نهایت بسیاری از سیاست‌گذاران آمریکا اعتقاد دارند دولت «اوباما» برای اولین بار توانسته به نفوذی دست یابد که تهران را مجبور کند در رویکرد خود به مسئله هسته‌ای بازبینی انجام دهد.

■ پیشرفت هسته‌ای ایران و نگرانی آمریکا و اسرائیل ■

در نسخه دوم، شروط مشخصا سخت‌تری وضع شده است. از زمان آغاز دور اول ریاست جمهوری «اوباما»، ایران به موفقیت‌های چشم‌گیری در عرصه توانایی‌های هسته‌ای دست پیدا کرده است. این کشور توانسته هزاران سانتریفیوژ به داشته‌هایش اضافه کند و ساخت تاسیسات اتمی بسیار مستحکم زیر زمینی را آغاز نماید که احتمالا در برابر حملات کاملا ایمن خواهد بود. ذخیره اورانیوم غنی‌شده سطح پایین این کشور تقریبا هفت برابر شده و توانایی‌های جدید ایران امکان غنی‌سازی اورانیوم تا میزان تقریبی بیست درصد را ممکن کرده است. هم چنین شواهدی که به مرور آشکار می‌شوند حکایت از آن دارد که تحقیقات ایران در حوزه تسلیحات – که جامعه اطلاعاتی بین‌المللی تصور می‌کرد متوقف شده باشد- احتمالا دوباره از سر گرفته شده است. تقاضای اسرائیل برای تعهد روشن آمریکا به استفاده از زور «اوباما» را بر آن داشته رویکرد خود طی سال‌های اخیر را شدیدتر کند. او در طول کمپین انتخاباتی خود بیش از پیش به آمادگی کشورش برای جلوگیری از دست‌یابی تهران به توانایی ساخت تسلیحات اتمی اشاره کرد.

■ سال ۲۰۱۳ سالی سرنوشت ساز در مسئله هسته‌ای ایران ■

در نتیجه تمام مسائل، بسیاری از افراد در واشنگتن سال ۲۰۱۳ را سالی سرنوشت‌ساز در مجادلات طولانی بر سر مواجهه با تهدیدات ایران می‌دانند. بر اساس این منطق، تنها دو گزینه برای توقف پیشرفت مداوم ایران به سوی ساخت بمب اتمی وجود دارد. یکی این که جهان تصمیم بگیرد برای جلوگیری از رسیدن دولت انقلابی ایران به تسلیحات هسته‌ای محدودیت‌های پایداری وضع کند و یا این که خود را برای جنگی به هدایت آمریکا در خاور میانه تا ده سال آینده آماده کند. منطقی است اگر بپرسیم پیش فرض تعجیلی اتخاذ شده صحیح یا واقعی است با نه. لیکن باید دانست که متفکرین و سیاست‌گذاران آمریکایی و اسرائیلی به شکل عجولانه‌ای اعتقاد دارند رسیدن بحران هسته‌ای ایران به «نقطه بدون بازگشت» در طول یک سال آینده مبرهن و قابل پیش‌بینی است. با این همه عقیده واشنگتن در این زمینه جای زیادی برای بحث دارد.

■ آن چه باید در دور جدید مذاکرات سرلوحه غرب قرار گیرد ■

با این حال، استفاده از سیاست‌های خطرناک باعث شده حسی جدید از آمادگی برای بازبینی در دیپلماسی آمریکا در قبال ایران به وجود آید. در واقع باید گفت پس از ماه‌ها مذاکره پر سر و صدای تهران برای به دست آوردن امتیازاتی در برنامه غنی‌سازی به نظر می‌رسد هر دو طرف آماده‌اند برای گفتگوی جدی به میز مذاکره بازگردند. مشخص است که آمادگی صرف ضامن موفقیت نیست. اگر جهان می‌خواهد از لحن شدید یا چیزی بدتر از آن دوری کند، آمریکا و متحدانش باید دور جدید مذاکرات را با راهبردی هوشیارانه‌تر آغاز کنند تا نسبت به آن چه تا کنون از آمریکا دیده‌ایم به موافقت‌های معنادار تری دست پیدا کنند. پیشنهادات ذیل چهارچوب رویکردی را مشخص می‌کند که دورنمایی مطمئن از موفقیت به دست می‌دهد.

■ واشنگتن از موافقت‌نامه‌ای که حداقل توقعات طرفین را رعایت کند حمایت می‌کند ■

- اول، دولت «اوباما» باید تصورات و توقعاتش را پایین بیاورد

توقعات دور دوم ریاست جمهوری آمریکا به شکل قابل درکی زیاد است و دولت از جوانب مختلف داخلی و هم چنین از سوی رقبای جمهوری‌خواه و متحدان منطقه‌ای خود تحت فشار قرار گرفته تا به جای اتخاذ دیپلماسی تدریجی یا راه‌حل‌های کوتاه مدت، به تهدید ایران برای همیشه خاتمه دهد. واشنگتن تدریجا به نقطه‌ای رسیده که از موافقتی که حداقل توقعات دو طرف را تامین کند حمایت نماید و آن این که ایران اجازه داشته باشد در حد معتدل توانایی غنی‌سازی را حفظ کند ولی تمام مراحل غنی‌سازی مورد بازرسی و تایید دقیق قرار بگیرد. پیروزی دوباره رئیس جمهور در انتخابات بستر لازم برای پیش بردن چنین قراردادی را فراهم کرده است. اما بسیاری در واشنگتن معتقدند با توجه به این که سیاست‌های تدریجی برای اعتماد سازی با تهران به شکست انجامیده می‌توان درباره این رویکرد هم تردیدهای موجهی داشت. راهبرد آمریکا تا به امروز این بوده که حکومت ایران را به گوشه‌ای براند و با استفاده از فشار بیشترین امتیازات را از این موقعیت بگیرد.

■ رهبر ایران: ایران به خواسته‌های جاه‌طلبانه غرب تن در نمی‌دهد ■

رهبران ایران مسئله هسته‌ای را بهانه‌ای برای تغییر حکومت با حمایت آمریکا و تحریم‌ها را وسیله‌ای برای سقوط حکومت می‌دانند و اتخاذ راهبردی که در بالا از آن صحبت شد تنها به نگرانی گسترده رهبران ایران دامن زده است. سخنرانی که در اکتبر ۲۰۱۲ توسط رهبر ایران، ]آیت الله[ «علی خامنه‌ای» - که تصمیم گیرنده نهایی در مسایل هسته‌ای ایران است- ایراد شد این تصور را بیان می‌کند. به گفته او قدرت‌های غربی «نمی‌خواهند ایران را مجبور کنند به میز مذاکره بازگردد بلکه به دنبال این هستند که ایران در مقابل گردن کلفتی‌های غرب در طول مذاکرات کوتاه بیاید... پاسخ ایران این است: شما آن قدر قدرت ندارید که ملتی انقلابی، مقاوم، با بصیرت و آگاه را مجبور کنید در مقابل خواسته‌های جاه‌طلبانه شما کمر خم کنند... مشکل غربی‌ها این است که ایران طبق خواسته آن‌ها عمل نمی‌کند؛ و مشخص است که این مشکل حل نشده باقی نخواهد ماند».

■ فشار و تهدید علیه ایران موقتی است ■

بدین معنا تهران تلاش دارد از مذاکرات در پرتو راهبرد بقاء استفاده کند و تسلیم نشود. رهبران ایران بر این باورند که می‌توانند راه خود را از میان بحران حاضر پیدا کنند. آن‌ها معتقدند که با استفاده از تصمیمات ریاضتی، ارتباطات غیرقانونی، اقدامات ضد تحریمی و فرسایش تدریجی فشار غرب پس از فشارهای مالی از یک سو و کمپین روابط عمومی ایران برای تاکید بر وجه ضد انسانی مجازات‌ها از سوی دیگر می‌توانند از شرایط سخت کنونی گذر کنند. با وجود مباحثات داغی که در مقاطع بالای کشور وجود داشت بودجه آینده ایران بر اساس شرایط واقعی تنظیم شده و در آن صادرات نفت کمتر از نصف مقدار آن در سال‌های گذشته در نظر گرفته شده است. با این حال، در آمد کشور در حد بالایی نگه داشته شده- مخصوصا با توجه به هزاران بشکه‌ای که ایران اضافه بر اندازه به بازارهای تشنه آسیایی صادر می‌کند. ] آیت الله[ «علی خامنه‌ای» در جولای ۲۰۱۲ گفت: «اگر کشور به شکل عاقلانه‌ای با فشارهای موجود دشمن مقابله کند- مخصوصا با تحریم‌ها و موارد دیگری از این قبیل- نه تنها ترفند دشمن بی اثر خواهد شد بلکه آن‌ها دیگر نخواهند توانست در آینده از چنین سیاست‌هایی استفاده کنند. کشورهای دیگر در این بازی وارد شدند تا فشار و اجبار خود را حاکم کنند اما این حرکت آن‌ها بیشتر نمایشی بود. مشخص است که رفتارهایی چون ارعاب و فشار نمی‌تواند ادامه داشته باشد. این رویکردها تنها برای مدتی حاکم خواهند بود».

■ بی‌اعتمادی دوسویه مانعی بر سر راه پیشرفت مذاکرات ■

با اکتفا به این دلیل می‌توان حدس زد رسیدن به موافقتی گسترده با رهبران ایران – حتی موافقتی که به مسئله هسته‌ای محدود باشد- در این بازه زمانی ممکن نیست. تحریم‌های بیشتر موضع ]آیت الله[ «خامنه‌ای» را تغییر نخواهد داد چرا که او ده‌ها بحران‌ها را با رهبری روحانی خود مدیریت کرده و تسلیم شدن را با رسوایی و احتمال از هم پاشی حکومت مساوی دانسته است. رهبر ایران در جولای ۲۰۱۲ با ارجاع به مذاکرات پیشین با غرب گفت «عقب نشینی ما غربی‌ها را پر رو کرد». سپس بابت برعکس کردن عقب نشینی ها و جلوگیری از شکست ایران تبریک گفت. مذاکرات در شرایطی که اهداف دو طرف مذاکره به این اندازه ناهمگون باشد پیشرفت نمی‌کند. راهبرد آمریکا به منظور پیمانی همه‌جانبه بر سر مسئله هسته‌ای در فضای بی اعتمادی عمیق دو سویه به شکست خواهد انجامید و چنین ناکامی راه را برای آغاز جنگ هموار تر خواهد نمود.

■ رویکرد تدریجی نسبت به ایران نتایج مثبتی خواهد داشت ■

در مقابل آمریکا باید با تهران به تفاهم برسد تا با پیشرفت‌های تدریجی در شفافیت فعالیت‌های هسته‌ای ایران و اعمال محدودیت بر فعالیت‌های کنونی این کشور به راه حلی برای مشکل ایران رسیده باشد. مذاکرات باید حول پیشرفت اهدافی شکل بگیرد که واشنگتن و متحدانش در کمپینهای علنی متعدد دنبال کرده‌اند، از جمله ویروس «استاکس نت» که سانتریفیوژهای ایرانی را از کار انداخت. قراردادهایی چون توقف و جایگزینی غنی سازی بیست درصدی اورانیوم توسط ایران می‌تواند تدریجا از رسیدن ایران به توانایی تولید تسلیحات اتمی جلوگیری کند و به جامعه بین‌المللی اطمینان دهد که فرار احتمالی ایران از این قرارداد قابل پیش بینی است و فورا از آن جلوگیری خواهد شد.

■ دادن انگیزه بیشتر به ایران برای جلب اعتماد این کشور در مسئله هسته‌ای ■

- دوم، جامعه بین‌المللی باید انگیزه‌های واقعی را شناسایی و آن را به تهران پیشنهاد کند

دولت «اوباما» راهبرد خود در قبال ایران را تلاشی دوگانه برای کم کردن بی‌عدالتی‌ها به ایران که در رویکرد استعاره‌ای «هویج و چماق» اتخاذ شده توسط روسای جمهور قبل مستتر بود، اعلام کرده است. به نظر می‌رسد فشارها در ایجاد اشتیاقی جدید در حکومتی که در سی سال گذشته از مذاکره مستقیم با «شیطان بزرگ» دوری می‌کرده موفقیت‌آمیز بوده است. اما فشارها نمی‌توانند به تنهایی به امتیازاتی که واشنگتن و جامعه بین‌المللی در پی آن هستند بینجامد. قسمت «هویج» رویکرد باید بیشتر شود تا تهران را به قبول محدودیت‌ها و نظارت بیشتر بین‌المللی بر برنامه هسته‌ای این کشور متقاعد کند.

■ معامله مروارید با شکلات ناعادلانه است ■

از ابتدای بروز بحران هسته‌ای ایران در بیش از یک دهه پیش، رهبران ایران مرتبا اظهار کرده‌اند که حاضر نیستند بدون دریافت اقدامات جبرانی کافی، هیچ امتیازی در قبال «حق هسته‌ای مسلم» خود بپذیرند. در واقع همین مسئله بود که باعث شد تلاش‌های ابتدایی دولت‌های اروپایی برای موافقتی موقتی مجبور به عقب نشینی شود. تهران این موضوع را ناسپاسی بین‌المللی تعبیر کرد و در پی خشم از این رویکرد تعهدات خود در «موافقت‌نامه ۲۰۰۴ پاریس» را زیر پا گذاشت و با لغو تعلیق غنی‌سازی فعالیت‌های مربوطه را از سر گرفت. مشهور است که «علی لاریجانی» که مذاکره کننده هسته‌ای ایران در آن زمان بود و هنوز هم در امور مربوط به مسایل هسته‌ای نقش مهمی دارد تعلیق فعالیت‌های هسته‌ای ایران را معامله مروارید توسط ایران برای گرفتن شکلات از غرب تعبیر کرد.

■ ایران آماده است مشکلات را تحمل کند اما به این آسانی از برنامه هسته‌ای خود دست نکشد ■

تحریم‌ها تنها باعث شد رویکرد معامله‌ای در سیاست خارجی ایران افزایش یابد. این نگاه سابقه دیرینه‌ای در رویکرد جهانی جمهوری اسلامی دارد و مسایلی مثل ماجرای ایران-کنترا موید این موضوع است. از نگاه تهران، تصمیمات سخت‌گیرانه جدید که در چهار سال اخیر به اجرا در آمده تنها مسئله را برای ایران جذاب تر کرده است. در واقع بسیاری از رهبران ایرانی متقاعد شده‌اند که آمریکا هرگز فشار اقتصادی بر ایران را کم نخواهد کرد تا زمانی که حکومت را از بین ببرد. این نگاه از ترس قدیمی رهبران ایران و آگاهی عمیق آن‌ها از عمق و تمرکز تحریم‌های آمریکا نشات می‌گیرد. «خامنه‌ای» در اکتبر ۲۰۱۲ اعلام کرد که مقامات آمریکایی و اروپایی «دروغ می‌گویند و ادعا می‌کنند اگر ملت ایران از دست‌یابی به انرژی هسته‌ای دست بردارد تحریم‌ها را لغو خواهند کرد. اما دلیل اصلی اعمال تحریم‌های غیرمنطقی از این دست- که نوعی وحشی‌گری محسوب می‌شوند- تنفر آنان از ملت ایران است». مذاکرات ناگهانی در تهران بر سر امکان گفتگوی دوجانبه مستقیم با واشنگتن و تمرکز امتیازات احتمالی هسته‌ای ایران نشان دهنده آن است که جمهوری اسلامی توقع دارد حتی برای ابتدایی‌ترین قدم‌ها در مسایل هسته‌ای امتیاز شایسته‌ای دریافت کند. به طور خلاصه باید گفت تهران آماده است مشکلات را تحمل کند.

■ غرب ایران را سزاوار امتیازات نمی‌داند ■

اگر از سوی دیگر میز مذاکره به این چانه‌زنی‌ها نگاه کنیم شرایط کاملا متفاوت است. در نظر واشنگتن و دیگر کشورهای مهم جهان اسب دوانی در مسئله هسته‌ای ایران مفهومی است که از نظر اخلاقی و راهبردی مورد پسند نیست. خواست ایران برای ساختن زیرساخت‌های پر هزینه هسته‌ای و تخطی مداوم کشور از تعهداتش در «پیمان منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای» باعث شده نگرانی‌های عمیقی درباره امنیت منطقه‌ای و آینده سیاست منع گسترش شکل بگیرد. امتیاز دادن به رهبری که تعمدا قانون را نادیده می‌گیرد نشانه خوبی نیست.

■ همکاری صادقانه با جامعه بین‌المللی، تقاضای غرب از ایران ■

متاسفانه امنیت ملی همیشه با مبانی اخلاقی سازگار نیست. نمی‌توان دیپلماسی را بر مبنای درستکاری رقیب بنا نهاد بلکه برای این منظور باید منافع ملی حقیقی را در پیش گرفت. هر قراردادی که محدودیت‌های معنادار و پایداری بر جاه‌طلبی‌های ایران وضع کند هزینه حمله نظامی بر علیه برنامه هسته‌ای ایران را از دوش کشورها برمی‌دارد و به پیشرفت اهداف منع گسترش تسلیحات و منافع بزرگ‌تر امنیتی در منطقه‌ای که برای ثبات و رشد اقتصاد جهانی حیاتی است کمک شایانی خواهد کرد. به همین دلیل است که مقامات آمریکایی بارها در قالب قراردادی هسته‌ای پیشنهادات انگیزشی چون وعده برداشتن مجازات‌های کنونی به ایران داده‌اند. «هیلاری کلینتون»، وزیر امور خارجه آمریکا، در اکتبر ۲۰۱۲ گفت تحریم‌ها " می‌تواند به راحتی برداشته شود اگر دولت ایران به همکاری صادقانه با گروه «۱+۵» و جامعه بین‌المللی تمایل نشان دهد".

■ تعلیق تحریم‌ها چندان آسان نیست ■

اما واقعیت از اطمینان خوش‌بینانه «کلینتون» تا حدودی پیچیده‌تر است. تحریم‌های کنونی از یک رشته تصمیمات گسترده آمریکا بر مبنای شاخه اجرایی و اقدام قانونی، مجازات‌های تعیین و اجرا شده توسط «شورای امنیت سازمان ملل» و دسته‌ای از اقدامات هماهنگ پیچیده توسط کشورهای دیگر و «اتحادیه اروپا» تشکیل می‌شود. در بیشتر این تصمیمات گزینه‌ای برای ابطال مواضع در نظر گرفته نشده است؛ مخصوصا جدیدترین و موثرترین تحریم‌ها علیه «بانک مرکزی ایران»، قطع دسترسی به سامانه پرداخت الکترونیکی، توقف صادرات نفت به اروپا و خودداری شرکت‌ها از بیمه محموله‌های ایران در کشورهای دیگر موجب خواهند شد مجادله سیاسی سختی در داخل (یا بین کشورهای اروپایی) در بگیرد و برای لغو تحریم‌ها به اقدامات نظارتی سختی روی آورده شود. به همین منوال تعلیق تصمیماتی که رابطه موسسات مالی ایران، از جمله «بانک مرکزی» با جامعه بین‌المللی را مشکل کرده است به اعلام صریح «باراک اوباما» نیاز دارد. او باید تایید کند که این بانک‌ها ارتباط خود با فعالیت‌های هسته‌ای را قطع کرده‌اند.

■ کاهش تحریم‌ها آمریکا را در موضعی قوی‌تر قرار خواهد داد ■

واشنگتن و متحدانش بارها از سقوط اقتصادی ایران به عنوان شاهدی بر کارا بودن راهبرد دوگانه در قبال ایران یاد کرده‌اند و تلاش‌های زیادی صرف آن شده که در طول سالیان ساز و کارهایی برای تنبیه تهران و فلج کردن معاملات مالی این کشور با دیگر کشورهای جهان اندیشیده شود. دولت آمریکا باید اقدامی موازی و به همین اندازه جدی آغاز کند و به شناسایی مقاطعی که امکان سیاسی و لجستیکی کاهش تحریم‌ها در آن وجود دارد بپردازد البته همه این‌ها مستلزم آن است که تهران ثابت کند حاضر است در قبال برنامه هسته‌ای خود امتیازاتی بدهد. طراحی فهرستی از انگیزه‌های بالقوه می‌تواند واشنگتن را در موضعی قوی‌تر برای ایجاد و حفظ پیشرفت در قبال ایران قرار دهد.

■ شتاب‌زدگی مقامات آمریکا و اسرائیل در قبال ایران ■

- سوم، نباید بگذاریم سیاست- چه سیاست آمریکا و چه ایران- تعیین کننده جدول زمانی دیپلماتیک باشد

حتی قبل از این که «اوباما» دوره کاری خود در سال ۲۰۰۹ را آغاز کند، مشاجره شدیدی در مجامع سیاسی آمریکا و اسرائیل درباره لزوم رویارویی با جمهوری اسلامی بر مینای نیاز به تعیین مرزهای مشخص در یک جدول زمانی برای مذاکرات حتی قبل از این که برنامه مذاکرات مشخص شده باشد وجود داشت. شتاب‌زدگی موجود ترسی پایدار از این که تهران از روند مذاکرات برای حرکت سریع به سوی بمب اتمی استفاده کند را آشکار می‌کرد. اگر به شرایط اواخر سال ۲۰۰۹ نگاه کنیم تغییر به سوی راهبردی بر مبنای فشار معنا خواهد یافت؛ ایران به تازگی وجهه اعتمادسازی خود که ابتداعا توسط مقامات در مذاکرات ژنو پذیرفته شد، را رها کرده بود و علاوه بر آن فضای سیاسی داخلی این کشور بعد از ناآرامی‌های انتخابات بحث انگیز ریاست جمهوری به آشفتگی سوق پیدا کرده بود.

■ تنها موفقیت در قبال ایران از راه مذاکرات حاصل شد ■

با این حال اولویتی که به جدول زمانی شتابزده داده شد تغییرات رویکرد کوتاه مدت مداوم واشنگتن در قبال برنامه هسته‌ای ایران را توجیه می‌کند. رابطه بین پیشرفت هسته‌ای ایران و مشارکت آن کشور در گفتگوهای دیپلماتیک چندان قابل اتکا نیست؛ تهران در دوره‌های زمانی که دولت‌های «بوش» و «اوباما» به دنبال مذاکره نبودند به موفقیت‌های مستمری دست پیدا کرده است. در این میان تنها موفقیت در ترغیب ایران به محدود کردن فعالیت‌های هسته‌ای این کشور- تعلیق غنی‌سازی و بازپروری اورانیوم در فاصله سال‌های ۲۰۰۴ تا ۲۰۰۵- از قبل مذاکرات حاصل شد.

■ اعلام ضرب‌الاجل تنها دست آمریکا را تنگ تر می‌کند ■

به زبان دیگر می‌توان گفت حساسیت زمانی به رسیدگی به فعالیت‌های هسته‌ای ایران نگرانی‌های جدی را توجیه می‌کند ولی دیپلماسی نه یک مسئولیت که یک امتیاز در قبال زمانی است که از دست می‌رود. مشخص کردن ضرب‌الاجل برای مذاکرات از پیش باعث می‌شود آمریکا سر میز مذاکره بدون دلیل انعطاف‌پذیری کمتری داشته باشد؛ هم چنین موجب می‌شود وابستگی رویکردی به وجود آید که به کمتر شدن گزینه‌ها خواهد انجامید و حسی از جنگ پشت پرده را القا می‌کند که ایران در استفاده از چنین موقعیت‌هایی استاد است. اعلام هر جدول زمانی برای مذاکرات باید بر اساس وجوه تکنیکی برنامه باشد و به اعلام ضرب‌الاجل برای مقاصدی با الویت سیاسی تبدیل نگردد. «اوباما» باید از هرگونه لحن سیاسی، چه از سوی آمریکا و چه متحدانش مثل اسرائیل، که او را به گزینه اقدام نظامی نزدیک کند اجتناب نماید. کمپین انتخاباتی نوامبر ۲۰۱۲ نشان داد که خودنمایی روی مسئله ایران امتیاز داخلی سیاسی ندارد و اطمینان بخشی به متحدان آمریکا نباید فضای تاکتیکی این کشور برای مانور را محدود کند.

■ ناآرامی‌های پس از انتخابات ۲۰۰۹ تاثیری بر تصمیم‌گیری‌های هسته‌ای نداشت ■

باید نوعی نگاه تردیدآمیز در قبال عجله‌ای که به خاطر انتخابات آتی ریاست جمهوری ایران در جون ۲۰۱۳ به وجود آمده اتخاذ شود. عقل سلیم و تجربه واشنگتن حکم می‌کند که در فصل بهار مبارزات سیاسی داخلی آن قدر مقامات ایرانی را درگیر می‌کند که آن‌ها نمی‌توانند به شکل جدی وارد روند مذاکرات بر سر برنامه هسته‌ای ایران بشوند. تجربه انتخاباتی مشابه در سال ۲۰۰۹ دولت «اوباما» را متقاعد کرد در قدم‌های اول در قبال جمهوری اسلامی بر عمل متقابل تاکید نداشته باشد. البته این موضع پس از ناآرامی‌های بعد از انتخابات کمرنگ شد. اما تحلیل‌هایی از این دست امروزه دروغ بزرگی را برملا می‌کند که در درک منقضی شده از تعادل داخلی قدرت در ایران سرچشمه می‌گیرد. هر چند انتخابات ایران هنوز انرژی زیادی از طبقه سیاسی کشور می‌گیرد ولی این روند به هیچ عنوان بر تصمیم‌گیری‌های هسته‌ای تاثیر مستقیم نمی‌گذارد. بی اعتباری که به نتایج انتخابات ۲۰۰۹ نسبت داده می‌شد در کنار اتفاقاتی که از آن زمان تاکنون رخ داده بیان‌گر آن است که کمپین آتی انتخاباتی ایران بیش از آن که یک رقابت باشد محفلی برای تقدس بخشی به نظام خواهد بود. با این که تغییری زیرکانه در زمین بازی سیاست در راه است ولی اجماع نظرات موضوعی است که هنوز در ایران مسئله‌ساز باقی مانده است.

■ انتخابات ایران نباید به فرصتی برای فرار تبدیل شود ■

با این همه، تنها مقام تصمیم‌گیرنده در مسایل هسته‌ای- رهبر ایران- به سیاست‌های انتخاباتی کاری ندارد و دستورات او درباره مسایل امنیتی منعکس کننده پاسخگویی به اولویت‌های داخلی که از قبل صندوق آراء در می‌آید نیست. البته درست است که انتخابات قدمی مهم در چشم‌انداز مذاکرات خواهد بود. اگر رهبر ایران به این نتیجه برسد که نمی‌توان از زیر دادن امتیازات چشمگیر فرار کرد ممکن است از انتخابات برای انتخاب دستیاری مورد اعتماد برای بر عهده گرفتن مسئولیت قرار دادی هسته‌ای استفاده کند. اما حتی این دورنما هم نمی‌تواند ایران را از شرکت در مذاکراتی جدی قبل از انتخابات سال آینده منع کند. همان طور که واشنگتن نباید تاریخ نهایی برای اتمام مذاکرات اعلام کند تهران هم نباید از فرصتی که به خاطر روند شدیدا مهندسی‌شده انتخاباتش در شش ماهه اول سال ۲۰۱۳ به وجود آمده سوء استفاده کند.

■ پیام نوروزی «اوباما» و دعوت به دوستی ■

- چهارم، با تمام انتقاداتی که به دولت « بوش» وارد است، واشنگتن باید متوجه شود که حسن نیت لزوما با حسن نیت پاسخ داده نمی‌شود

اولین سخن گفتن «اوباما» با ایران پیام ویدیویی او بود که به مناسبت «نوروز»، سال جدید ایرانی که در ماه مارس است، پخش شد. در لحن «اوباما» نشانی از انتقاد وجود نداشت و هرگونه اشاره به تغییر حکومت به دقت حذف شده بود. این پیام حالتی دوست داشتنی داشت و به احتمال زیاد اصلا با حساب و کتاب‌های رهبری جمهوری اسلامی نمی‌خواند.

■ آمریکا در پی کاستن از جنگ لفظی بوده است ■

جنگ لفظی وسیله‌ای است که واشنگتن و تهران در روابط پر از تنفر دو سویه و غیر قابل اجتناب خود از آن استفاده می‌کنند. اما در ذهن رهبران ایران احتمال کمی وجود دارد که تغییر لحن بتواند جذابیتی در دایره سیاسی تندخوی این کشور ایجاد کند. واشنگتن با مطالعه دقیق معنایی سخنان مقامات ایران به این نتیجه رسیده است. آمریکا بارها تلاش کرده از نشانه‌های ظاهری نرمش در گفتار مقامات ایران، گام برداشتن به سوی گفتگوی توانمند و تغییرات معنادار در سیاست تهران را برداشت کند. یکی از معروف‌ترین موارد سخنرانی وزیر امور خارجه وقت، «مادلین آلبرایت» در ماه مارس ۲۰۰۰ است. سخنرانی او مثل پیام نوروزی «اوباما» طوری تنظیم شد که در زمان سال نو ایرانیان، مهم‌ترین تعطیلات ایران، پخش شود. این سخنرانی به شکلی ماهرانه تنظیم شده بود تا برای ایرانیان و عوامل مهم برای رهبری ایران خوشایند باشد.

■ اقدام تاریخی آمریکا در لغو تحریم‌ها و سکوت متقابل ایران ■

سخنرانی بازخورد مثبتی داشت و رویکرد رئیس‌جمهور وقت آمریکا، «بیل کلینتون»، در پذیرش "سهم آمریکا در سردی روابط با ایران" را معنا دار تر کرد. «کلینتون» در آن زمان از بابت نقش آمریکا در کودتای ۱۹۵۳ و سقوط دولت مردمی «محمد مصدق»و حمایت این کشور از شاه ایران و جنگ «صدام حسین» با ایران در اولین سال‌های روی کار آمدن حکومت جدید این کشور اظهار ندامت کرده بود. در سخنرانی از سیاست‌های ایران انتقاد شد و بر نقش دستگاه امنیتی ایران در ایراد خشونت علیه مخالفان ایرانی و حضور در فعالیت‌های تروریستی برون مرزی تاکید شد. اما از دیگر سو «آلبرایت» از برداشته شدن تحریم‌ها از صادرات غیر نفتی ایران، که در آن زمان شامل خاویار، فرش و پسته می‌شد، خبر داد. این کار برای دولتی که تنها پنج سال پیش تحریم‌ها بر ایران را سخت‌گیرانه تر کرده بود قدم کوچکی به حساب نمی‌آمد. اما نه شمایل و نه محتوای سخنرانی نتوانست بر شکاف داخلی عمیق ایران یا تردیدهای مقامات رسمی ارشد این کشور در قبال واشنگتن فایق آید. تهران پاسخ مثبتی به این اقدام تاریخی واشنگتن نداد و هر دورنمایی از رفتار منطقی و پایدار با جمهوری اسلامی زیر وزن عکس‌العمل سیاسی رنگ باخت. موضع ایران وقتی سخت تر شد که احساس کرد اصلاح‌طلبان از حمایت مخفیانه یا علنی آمریکا به نفع خود استفاده خواهند کرد.

■ ایران هم نشانه‌هایی از تمایل به همکاری نشان داده است ■

اقدامات چندگانه در دوره «کلینتون»، تلاش «جرج دبلیو بوش» برای استفاده از کمک رسانی آمریکا به تهران برای رسیدگی به بازماندگان زلزله مرگبار شهر تاریخی «بم» در دسامبر ۲۰۰۴ و دیپلماسی ویدیویی «اوباما» و استفاده او از دیگر سازوکارهای ارسال پیام به شکل خصوصی و علنی همگی در گرفتن پاسخی متقابل از ایران ناکام بوده‌اند. مقامات ایرانی به سهم خود نشانه‌های مورد توجه واقع نشده‌ای ابراز کردند؛ از تلاش‌های رئیس‌جمهور وقت، «علی اکبر هاشمی رفسنجانی» گرفته تا پیشنهاد ایران در سال ۱۹۹۵ برای احداث اولین مسیر نفتی به یک شرکت آمریکایی و همکاری مستقیم ایران در اولین مراحل جنگ علیه «طالبان» و «القاعده» به رهبری آمریکا.

■ قدم گذاشتن در مسیر مذاکره مستقیم، تنها راه باقی مانده ■

واقعیت این است که پیشقدمی در دیپلماسی هرگز در ایران موفق نبوده و چنین رویکردی با چینش کنونی رهبران ایران نسبت به همیشه بی‌فایده‌تر خواهد بود. رهبران ایران تعامل لحن تعاملی «اوباما» را دوگانه دانستند و پیام خصوصی و بی سابقه او به ]آیت الله[ «خامنه‌ای» را مورد عتاب قرار دادند. چنین کارهایی توسط آمریکا می‌تواند تاثیر مثبت فرعی بر احساسات موافق با آمریکا در سطح وسیع‌تر مردم داشته باشد- و از سویی با توجه به مجازات‌های اقتصادی ایران به رهبری آمریکا می‌توان درباره نفع واقعی این مقاصد برای مردم ایران بحث‌های زیادی کرد- اما این کارها مشخصا نمی‌تواند جای گفتگوی مستقیم را بگیرد یا انجام آن را تسهیل کند. یک راهبرد جدی در قبال ایران باید از محدوده امن اما بی‌حاصل نشانه‌ها و نمادها بگذرد و به مسیر نامطمئن، ناخوشایند و سخت مذاکره مستقیم وارد شود.

■ ساز و کارهای خود محدود کننده در موافقت نامه احتمالی با ایران ■

پنجم، واشنگتن باید آماده از سر گیری مذاکرات باشد

این یک تاکتیک ایرانی است که در واقع قبل از حکومت اسلامی وجود داشته و در طول زمان از آن استفاده شده است. روند بازنگری سیاسی ایرانیان هرگز واضح و شفاف نبوده است؛ در شرایط ناباورانه‌ای که تهران به سوی تغییری بزرگ در موضع هسته‌ای خود و دیگر سیاست‌ها قدم بردارد بعید نیست اگر به ناگه ببینیم رویکرد ایران تغییر کرده و همه چیز برعکس شده است. آن‌ها که دیپلماسی امروز ایران را نادرست می‌دانند کافیست به رویکرد شاه ایران در ترغیب «استالین» به بیرون کشیدن نیروهای شوروی از استان‌های شمالی ایران در سال ۱۹۴۶ نگاه کند. در مقایسه با شرایط حاضر، موفقیت نسبی تلاش‌های ابتدایی اروپا در قبال مسئله هسته‌ای ایران- که شامل تعادل نسبی حاصل از مذاکرات ستیزه‌جویانه و مورد انتقاد آمریکا می‌شد- بسیار بزرگ به نظر می‌رسد. اما ایران تعهدات فعلی خود را هم مرتبا زیر پا می‌گذارد و تغییر می‌دهد. هر موافقت‌نامه‌ای که قرار باشد در مورد موضوع هسته‌ای جمهوری اسلامی وضع شود باید سازوکارهای خود محدود کننده‌ای داشته باشد که جلوی عدم پذیرش ایران را بگیرد؛ هم چنین هر روندی که اتخاذ شود باید امتیازات سیاسی مکفی برای خود بخرد که با استفاده از آن در طول مسیر پر فراز و نشیب گریزناپذیر مذاکرات دوام بیاورد.

■ مثبت اندیشی کافیست ■

اقدام «اوباما» در دور دوم ریاست جمهوری در قبال تهران باید از حیث ماهیت و رویکرد متفاوت باشد. تلاش زودهنگام دولت برای تعامل نشان دهنده رویکرد بزرگ‌تری است که با ایجاد شبکه‌ای از منافع و اعتماد خود تقویت کننده ایرانی‌ها را تعدیل می‌کند. تلاش برای وارد کردن ایران به تعامل به این ترتیب کار جاه‌طلبانه و مثبت اندیشانه‌ای بود؛ اما هر چه قدر هم که این اقدامات در زمان خود مبتنی بر واقعیت بوده باشد ایران دلیلی ارائه نمی‌کند که بر اساس آن امروز هم با همان میزان از مثبت اندیشی به مسئله بنگریم.

■ جامعه بین‌المللی از حل مشکلات سیاسی ناتوان است ■

اتفاقا دیپلماسی فعال در قبال تهران اهداف محدودتری خواهد داشت. آمال هسته‌ای ایران به مشکلی سیاسی که به راه حلی فنی نیاز دارد تعبیر شده است. امروز مشخص شده که جامعه بین‌المللی نمی‌تواند مشکلات سیاسی اساسی را حل کند. این مشکلات ماهیت حکومت ایران و بی اعتمادی در مقاصد این کشور است. با وجود این حقیقت احتمال رسیدن به یک راه حل فنی منتفی نیست. حتی دست‌یابی به موافقت‌های تاکتیکی، حتی به شکل موقت، برای برنامه هسته‌ای ایران زمان می‌خرد. استفاده از مذاکرات به عنوان یک تاکتیک مستمر در موش و گربه بازی بر سر آمال هسته‌ای ایران به نتیجه‌ای کمتر از آن چه مدنظر است خواهد انجامید، اما رویکردی که ریشه در درک واقعی از محدودیت‌های حکومت کنونی ایران، هم درباره توانایی‌ها و هم درباره عمر احتمالی حکومت، داشته باشد می‌تواند موثر واقع شود.

■ گفتگو با تهران، راه حل نهایی ■

در این فاصله زمانی نیاز حیاتی به دیپلماسی وجود دارد، حتی اگر اطمینانی به موفقیت آن نباشد. روند گفتگوها می‌تواند از رسیدن به سناریوی بدترین حالت جلوگیری کند. بدترین حالت می‌تواند دخالت نظامی ناگزیر باشد که از اصطکاکات اخیر و تلاش ایران برای انتقام‌جویی نشات گرفته. دولت «اوباما» باید علاوه بر مسئله هسته‌ای به فکر راه‌هایی باشد که از آن طرق بتوان تهران را برای گفتگوی مستقیم بر سر مسایل و منافع مشترک پای میز مذاکره کشاند. پیش فرض بزرگ کردن زمین بازی به منظور هم‌پوشانی با اعتماد مستتر در راهبرد تعامل نیست بلکه در نظر دارد راه‌هایی مجزا برای پیشرفت در هر زمان و هرمکانی که میسر باشد ایجاد کند. همکاری در مناطق دیگر مثل افغانستان به نظر تاثیری بر تسهیل در مسایل مرتبط با موضوع هسته‌ای ایران نخواهد داشت. با این همه تجربه دولت «جرج دبلیو بوش» مبنی بر ارائه بسیاری از منافع آمریکا به عنوان گروگان مقاصد ایران در تعامل بر سر مسئله هسته‌ای نشان داد دوری از هرگونه تماس با تهران بی‌ثمر خواهد بود. ممکن است منافع بالقوه و تمایل دوطرفه را در خیلی از مقاطع پیدا کنیم اما کاری که در حال حاضر باید انجام دهیم گفتگو با تهران است.

اندیشکده بروکینگز


سوریه نقطه عطف سیاست خارجی اتحادیه اروپا

 

سوریه نقطه عطف سیاست خارجی اتحادیه اروپا

 
 

تا سال 2011 به موجب سازوکارهایی همچون اتحادیه مدیترانه و در پی سیاست همسایگی اتحادیه اروپا سطح روابط این اتحادیه با سوریه به بالاترین سطح خود از 1977 (آغاز روابط دو بازیگر) رسید اما تسری تحولات خاورمیانه به سوریه، اتحادیه اروپا را در مقابل این کشور قرار داد.
همانطور که برای حسن روابط دو بازیگر تا سال2011 دلایل بیشماری را می‌توان ذکر کرد؛ تنزل سطح روابط آنها در فضای فعلی منطق خاص خود را داشته که برخاسته از تعریفی نوینی است که به موجب آن، این اتحادیه تلاش می‌کند بازتعریفی از نقش و جایگاه خود در نظام بین‌الملل در شرایط فعلی ارائه دهد. بنا بر این تعریف، هویتی شکل می‌گیرد که موجب نگاه خاص اتحادیه اروپا به تحولات خاورمیانه و متعاقب آن به سوریه می‌شود.
مسئولین سیاست خارجی اتحادیه اروپا اعتقاد دارند که دنیا وارد مرحله انتقالی شده است. آنها گواه ادعای خود را تطویل بحران مالی جهانی و نیز امواج پردامنه دموکراسی‌خواهی در جهان عرب می‌دانند. به باور آنها، این امر اتحادیه اروپا را محکوم به سازگاری با شرایط جدید می‌کند. چراکه دوران گذار در هر مقطع تاریخی می‌تواند موقعیت بازیگران را در سلسه مراتب قدرت جابجا کند.
 با این بینش، اتحادیه اروپا تلاش می‌کند از چالش‌های موجود، فرصت‌های تاریخ‌ساز خلق کند و با بهره‌گیری از فرصت‌های ایجادی از سطح یک ابردولت به یک ابرقدرت ارتقا یابد. بدین منظور، باید پاشنه آشیل اتحادیه اروپا یعنی نبود سیاست خارجی و امنیتی واحد تقویت شود. تحولات خاورمیانه و بخصوص ناآرامی‌های سوریه این فرصت را در اختیار اتحادیه اروپا قرار می‌دهد تا به دور از موضوعاتی از سیاست خارجی که مستقیماً چالش‌هایی را برای اعضا ایجاد می‌کند و اموری که رسیدن به اجماع پیرامون آنها دشوار است تمرین سیاست‌گذاری خارجی واحد را در دستورکار اعضا قرار دهد.
از این‌رو، به باور سولانا، بحران سوریه به دلیل ابعاد خاص آن می‌تواند این فرصت را در اختیار اتحادیه اروپا قرار دهد تا به جای آنکه این نهاد درگیر پروسه‌ها باشد بیشتر به اقدام و مشارکت بپردازد و از این طریق، به ایجاد و بازسازی نهادها و سازوکارهای مناسبی اقدام کند تا در آینده ابتکار عمل را در دو منطقه تاثیرگذار در سلسه مراتب قدرت جهانی یعنی مدیترانه و خاورمیانه بدست گیرد.
نکته قابل تامل در ایفای نقش اتحادیه اروپا در سوریه بازی با قواعد جاری و در عین حال منحصر به این اتحادیه می‌باشد به طوری‌که کاترین اشتون نماینده سیاست خارجی اتحادیه اروپا، در سخنرانی خود در جمع نمایندگان پارلمان اروپا در ماه سپتامبر 2012 با اعلام ناکارآمدی سیاست‌‌های جامعه بین‌‌الملل در قبال سوریه از ابتکار عمل اروپایی در سوریه صحبت کرد. هرچند کاترین اشتون اشاره‌ای به جزئیات رویکرد اروپایی در قبال بحران سوریه نکرد ولی ناگفته پیداست که اتحادیه اروپا به دنبال راهی اروپایی است که دربردارنده بیشترین منافع برای این بازیگر است و در عین مشابهت در اهداف اعلامی و نیز قواعد بازی با رویکرد آمریکا (مانند سخن گفتن از نقض حقوق بشر در سوریه در توجیه سقوط اسد و یا اعمال تاکتیک تحریم‌های پله‌ای)، اختلافات جدی نیز در اهداف اعلانی با آمریکا دارد. به عنوان مثال تامین امنیت رژیم اسراییل آن‌گونه که برای آمریکا واجد اهمیت است برای اتحادیه اروپا اولویت ندارد چراکه عمدتا نگاه اروپایی بیشتر معطوف به منافع اقتصادی در مناطق موصوف است برعکس رویکرد آمریکایی که تثبیت و حفظ نظم آمریکایی بعد از جنگ سرد را الویت اصلی خود می‌داند.
به نظر می‌رسد اتحادیه اروپا سعی می‌کند به اندرزهای خاویر سولانا که به عنوان نماینده این اتحادیه در کنفرانس سالانه موسسه مطالعات امنیتی اتحادیه اروپا شرکت داشت گوش دهد. مسئول سابق سیاست خارجی اتحادیه اروپا در این کنفرانس اذعان داشت در دنیای بی‌ثبات فعلی، اتحادیه اروپا نیازمند راه‌حل‌های هدفمند به جای راه‌کارهای عمومی است. یکی از این راهها، گذار از نظریه‌های فراگیر مانند جنگ علیه تروریسم و ورود به اختلافات تعیین‌کننده در مقیاس منطقه‌ای و جهانی مانند ایران و سوریه است. از این‌رو، اتحادیه اروپا در بحران سوریه در نظر دارد به جای تن دادن به روندهایی که توسط دیگران طراحی می‌شود، روندهایی را برای دیگران طراحی کند تا بدین وسیله، با مشارکت بیشتر در توسعه و بازسازی نهادها و قواعد مخصوصاً در دو منطقه خاورمیانه و مدیترانه سهم بیشتری از مدیریت جهان را حداقل در مناطق راهبردی به مدد اقتصاد قدرتمند خویش از آن خود کند.
 
حسین کبریایی‌زاده، کارشناس خاورمیانه

 


اوباما و محدودیت‌های فروش سلاح

 

 

اوباما و محدودیت‌های فروش سلاح


دسترسی گسترده مردم آمریکا و وقوع فجایعی مانند جنایت در مدرسه‌ای در شهر نیوتاون ایالت کانتیکت هر از چند گاهی باعث مطرح شدن بحث‌هایی در مورد ضرروت کنترل بیشتر فروش سلاح در عرصه عمومی آمریکا می‌شود. با این حال این‌بار باراک اوباما در جایگاه رئیس‌جمهور آمریکا لایحه‌ای را برای محدودیت فروش سلاح به کنگره این کشور فرستاده است، اقدامی است که در دستگاه سیاسی آمریکا سابقه چندانی ندارد. بحث محدودیت فروش سلاح از جمله بحث برانگیزترین مباحث داخلی آمریکاست که به اندازه طرفداران آن مخالفانی دارد. بر اساس قانون اساسی آمریکا داشتن سلاح یکی از حقوق شهروندان آمریکایی است. در اصلاحیه دوم قانون اساسی در سال 1791 تأکید شده که «داشتن یک نیروی منظم شبه‌نظامی مردمی که برای امنیت یک کشور آزاد ضروری باشد و حق مردم برای حمل و نگهداری اسلحه محترم شمرده می‌شود». مخالفان کنترل سلاح چه در کنگره و چه در قالب گروه‌ها و لابی‌های طرفدار سلاح در آمریکا به این ماده قانونی اشاره دارند و هرگونه اقدامی برای ممنوعیت فروش سلاح را غیرقانونی می‌دانند. با این حال کشتار در مدرسه ابتدایی سندی هوک در ۱۴ دسامبر که منجر به قتل ۲۰ دانش‌آموز خردسال شد افکار عمومی آمریکا را جریحه‌دار کرده و موج جدیدی از طرفداران ممنوعیت سلاح را ایجاد کرده است.
اوباما در واکنش به این جنایت بر ضرورت پیشگیری از وقایع مشابه در آینده تأکید کرد و لایحه محدودیت فروش سلاح را به کنگره فرستاد. در این لایحه فروش 157 اسلحه جنگی و سلاح‌هایی که ظرفیت خشاب بالایی دارند ممنوع شده است. بر این اساس فروش خشاب‌هایی که ظرفیتشان بیشتر از ۱۰ گلوله است، ممنوع می‌شوند. همچنین فروش و در اختیار داشتن گلوله‌های نافذ زره نیز از جمله ممنوعیت‌هاست. تمرکز بر چنین سلاح‌هایی به‌ویژه به این خاطر است که انواع مشابهی از آنها در فجایع اخیر استفاده شده است. بر اساس لایحه اوباما، همچنین پیشینه افرادی که می‌خواهند سلاح بخرند از این پس باید با دقت بیشتری بررسی شود. در حال حاضر خریدهای شخصی و بعضی از خرید و فروش‌ها در نمایشگاه‌های سلاح از بررسی گذشته افراد مستثنی‌ هستند. از طرف دیگر مجازات بیشتر برای قاچاقچیان سلاح به خصوص دلالان غیرمجاز که برای جنایتکاران سلاح می‌خرند، در نظر گرفته شده است. دولت اوباما همچنین ۲۳ گام فوری را بدون تصویب کنگره اتخاذ کرده است که از جمله آنها می‌توان به ارتقای سیستم‌های موجود برای بررسی سوابق جنایی افراد، به‌کارگیری مشاوران و ماموران حفاظتی بیشتر در مدارس و دسترسی بهتر به خدمات روانپزشکی اشاره کرد.
با این حال این اقدامات مورد انتقاد شدید گروه‌های طرفدار سلاح و برخی اعضای جمهوری‌خواه کنگره قرار گرفته است. آنها اوباما را متهم می‌کنند که می‌خواهد حق داشتن سلاح را از آمریکایی‌ها بگیرد و این طرح راه‌حل بحرانی نیست که جامعه آمریکا با آن روبه‌روست. به عقیده طرفداران سلاح لایحه اوباما تنها دارندگان قانونی سلاح را محدود می‌کند و کودکان آمریکایی همچنان در برابر تراژدی‌های آینده بی‌دفاع می‌مانند. به عقیده آنها دولت باید حفاظت از مدارس را افزایش دهد و اجازه دهد مسئولان مدارس مسلح باشند به جای اینکه اسلحه را ممنوع کند.
برخی از کارشناسان نیز در آمریکا این لایحه را عامل چندان موثری در پایین آوردن آمار جنایت نمی‌دانند. به عقیده آنها قربانیان سلاح‌های کمری بسیار بیشتر از کسانی هستند که با سلاح‌های جنگی کشته شده‌اند. بر اساس برخی گزارش‌ها، از 543 نیروی پلیسی که در سال‌های 2002 تا 2011 کشته شده‌اند،‌ 366 نفر با سلاح کمری از پای درآمده‌اند. از طرف دیگر میزان فروش غیرقانونی سلاح در آمریکا نیز بسیار بالاست. حدود چهل درصد از فروش سلاح در آمریکا خارج از کنترل اف.بی.آی انجام می‌شود و فروشندگان خصوصی سلاح می‌توانند بدون بررسی سابقه خریداران خود به آنها سلاح بفروشند. برخی گزارش‌ها بیانگر آن است که هشتاد درصد از کسانی که از اسلحه گرم در یک جنایت استفاده کرده‌اند بدون نظارت دولت به این سلاح‌ها دسترسی پیدا کرده‌اند.
با این حال این واقعیت‌ها مانع از این نمی‌شود که دولت اوباما برای تسلی خاطر مردمی که از جنایت مدرسه سندی‌هوک آزرده‌اند، کاری انجام ندهد، حتی اگر این اقدام محدود باشد. مسئله ممنوعیت سلاح موجب برگزاری تظاهرات مخالفان و موافقان اسلحه در آمریکا شد. از جمله هزاران آمریکایی در راهپیمایی اعتراضی علیه خشونت‎های ناشی از آزادی سلاح در آمریکا، در واشنگتن راهپیمایی کردند و خواستار اقدام کنگره و مجالس ایالتی برای تصویب قوانین کنترل سلاح در آمریکا شدند. در این راهپیمایی چهره‌های دولتی نظیر وزیر آموزش آمریکا نیز حضور داشتند. همچنین هزاران طرفدار حمل سلاح نیز در 49 ایالت آمریکا راهپیمایی کردند تا مخالفت خود را با هرگونه اقدام برای ایجاد محدودیت در زمینه خرید و فروش سلاح اعلام کنند.
بحث کنترل سلاح در عرصه عمومی آمریکا توجه بسیاری را به خود معطوف کرده است و تا حدی بحث‌ها و نگرانی‌های اقتصادی را کمرنگ کرده است. مسئله آزادی فروش و دستیابی به انواع سلاح همواره یکی از نگرانی‌های خانواده‌های آمریکایی بوده است که بعد از جنایت شهر نیوتاون و کشته شدن کودکان این نگرانی‌ها تشدید شده است. اوباما تلاش دارد تا با یک لایحه، واکنش مناسبی به این جنایت نشان بدهد؛ اما این لایحه نکاتی را در بر دارد. شرایط سیستم سیاسی آمریکا و حضور حامیان سلاح در بین اعضای کنگره که تعداد قابل توجهی را نیز تشکیل می‌دهند باعث شده تا تصویب لایحه اوباما از شانس کمتری برخوردار شود. در این رابطه باید به این نکته توجه کرد که طرفداران اسلحه در آمریکا تنها منحصر به لابی‌های صنایع اسلحه نیستند بلکه برخی از قشرهای مردمی به‌ویژه در ایالت‌های جنوبی و غربی داشتن اسلحه را حق مسلم خود می‌دانند. در واقع از زمان استقلال آمریکا و به‌خاطر ناامنی گسترده در سرزمین پهناور آمریکا مردم دفاع از خود را در برابر راهزنان حقی می‌دانسته‌اند که در قانون اساسی نیز بر آن تأکید شده است. از این‌رو هر نوع اقدامی برای محدود شدن این حق را تهدیدکننده می‌دانند.
از طرف دیگر، حتی در صورت تصویب لایحه اوباما و ممنوعیت فروش برخی از سلاح‌ها، نمی‌توان مانع جنایتکاران روانی‌ای شد که تعداد آنها روبه افزایش است. لایحه اخیر محدودیت‌های بسیار کمی را در بر دارد و در تلاش است تا راه‌های قانونی دسترسی به سلاح را ممنوع کند؛ در حالی‌که تنوع و گستردگی سلاح‌های در دسترس قابل مقایسه با لایحه محدودکننده اوباما نیست. از این‌رو به نظر می‌رسد لایحه اوباما بیشتر یک راه‌کار مقطعی و واکنشی به رویدادهای تراژدیک باشد تا اینکه بخواهد پاسخی مناسب و پیشگیرانه نسبت به رویدادهای خونینی نظیر مدرسه سندی هوک باشد.

افسانه احدی، کارشناس آمریکا

 


قدرت مانور کره شمالی

 

قدرت مانور کره شمالی
 

کره شمالی اعلام کرده است که در پی انجام موفقیت‌آمیز موشک دوربردش قصد دارد دومین آزمایش هسته‌ای‌اش را به‌زودی انجام دهد. برد نسل جدید موشک‌های دوربرد کره شمالی تا سواحل آمریکا می‌رسد. این کشور هدف خود را از توسعه تکنولوژی موشکی‌اش، بازدارندگی در مقابل آمریکا اعلام کرده و روشن ساخته است که در تیررس قرار دادن خاک آمریکا به‌وسیله موشک‌های بالستیک بخشی از این سیاست بازدارندگی است و این به‌رغم مخالفت‌هایی است که در شورای امنیت سازمان ملل متحد از توسعه موشکی و هسته‌ای کره شمالی وجود دارد. از این‌رو این پرسش مطرح می‌شود که پیونگ یانگ واقعاً از چه پشتوانه عملی برای نادیده گرفتن فشارهای منطقه‌ای و بین‌المللی برخوردار است که می‌تواند همه مخالفت‌ها را نادیده بگیرد؟ در این خصوص چند موضوع جداگانه را می‌باید درنظر گرفت:
1. قدرت استقلال عمل ملی؛
2. موقعیت ژئوپلیتیک در همسایگی چین و روسیه؛
3. سیاست‌های زیاده‌طلبانه آمریکا در شرق آسیا؛
4. نگرانی کره جنوبی و ژاپن از فروپاشی کره شمالی.
هرکدام از این موضوعات قدرت مانور کره شمالی را به نحو غیرقابل انکاری افزایش داده‌اند و رهبران کره شمالی نشان داده‌اند که به‌درستی نقش خود را می‌دانند و دست به بازی ماهرانه‌ای زده‌اند تا حداکثر توان خود را برای حفظ نظام به‌کار گیرند و فرصت‌ها را در مقابل تهدیدات بالقوه افزایش دهند. دلیل اصلی اینکه پس از پایان جنگ سرد و تقویت وحدت‌طلبی در کشورها و ملت‌هایی که تحت تأثیر بلوک‌بندی‌های قدرت تجزیه شده بودند کره شمالی با نمونه یمن جنوبی و یا آلمان شرقی روبه‌رو نشد، در همین واقعیت نهفته است. از قضا تفاوت در وضعیت و موقعیت کره شمالی و کره جنوبی به قدری زیاد بود که نه کره جنوبی و نه متحدانش حاضر به پذیرش هزینه‌های چند صد میلیاردی اتحاد دو کره نشدند و این فرصت برای نظام مارکسیستی ـ لنینیستی پیونگ یانگ به‌وجود آمد که راه جداگانه‌ای را در پیش بگیرد. تلاش وحدت‌طلبان در سئول در عمل با مانع درونی روبه‌رو شده بود. علاوه‌بر‌این معضل دیگری برای ژاپن هم وجود داشت که از ترکیب نظم اجتماعی و قدرت نظامی کره شمالی و ادغام آن با نظم اقتصادی و توسعه کره جنوبی نگرانی داشت و چین نیز مایل نبود که از ترکیب این دو در شبه‌جزیره کره با قدرت مزاحم جدیدی روبه‌رو شود.
در چنین فضایی بود که شبه‌جزیره کره، تجربه متفاوت‌تری را از آلمان و یمن درپیش گرفت و همچنان به میراث دوران جنگ سرد وفادار باقی ماند. ولی آیا این همه ماجراست؟ گمان نمی‌رود که چنین باشد، جایگاه چین و روسیه در معادله جهانی قدرت و ادعاهای این دو کشور که تمایل آشکاری به چندگانگی قدرت جهانی پیدا کرده‌اند و ادعای تک‌قطبی بودن قدرت را که آمریکا مدعی آن است به زیر سؤال برده‌اند، به سود کره شمالی عمل کرده است و قدرت مانور آن را افزایش داده است. رهبران پیونگ یانگ ارزیابی درست‌تری از شرایط منطقه‌ای و جهانی دارند و تا حد زیادی به حمایت روسیه و چین در شرایط حاد امیدوارند. منتهی این امیدواری هم تمامی حقایق را دربر ندارد. کره شمالی به‌عنوان یک بازیگر ماهر به واقعیت‌های متفاوت‌تری نظر دارد. رهبران کره شمالی در این خصوص دچار سوءتفاهم نیستند و به‌درستی می‌دانند که چین و روسیه در هر حال و در تمامی مواقع و شرایط حمایت بدون قید و شرطی از کره شمالی ندارند. روی همین اصل هم هست که توان ملی خود را افزایش می‌دهد، هرچند که این توان ملی همه‌‌جانبه نیست و جهت‌گیری اصلی آن به طرف تقویت بنیه دفاعی موشکی ـ هسته‌ای است و این تک‌بعدی بودن قدرت ملی کره شمالی آسیب‌پذیری‌های خاص خود را دارد.
اینکه کره شمالی تا کی و تا چه زمانی می‌تواند شرایط کنونی را تحمل کند به‌درستی روشن نیست. نظام حاکم در کره شمالی نظامی بسته و منزوی است تا آنجا که مردم این کشور از آنچه در همسایگی‌شان در کره جنوبی می‌گذرد، اطلاعات موثق چندانی ندارند. رسانه‌ها به‌شدت تحت کنترل دولت قرار دارند و دسترسی به تلفن همراه و اینترنت رویایی دست‌نیافتنی برای توده‌های مردم در کره شمالی است و این در حالی است که در کره جنوبی از امور پیش‌ پاافتاده تلقی می‌شوند. این تفاوت سطح زندگی دو ملت جداگانه از یک ملت واحد تاریخی ساخته است که به‌غایت مصنوعی به‌نظر می‌رسد و بقای آن در بلندمدت با ابهامات جدی روبه‌روست. درست از همین زاویه است که بحث دیگری مطرح می‌شود و هیچ‌کس حاضر نیست درباره آن فکر کند و یا به‌صورت علنی اظهار نظر کند. ابهام این است که آیا سیاست‌های آمریکا در شبه‌جزیره کره با قدرت مانور کره شمالی به‌نوعی سازگاری پنهانی نرسیده است؟ قضاوت در این خصوص ساده نیست ولی ارزش فکر کردن دارد.

 

پیرمحمد ملازهی، کارشناس آسیا


آخرین مطالب ...
» پنج راه حل سوزان مالونی به اوباما برای تعامل با ایران
» سوریه نقطه عطف سیاست خارجی اتحادیه اروپا
» اوباما و محدودیت‌های فروش سلاح
» قدرت مانور کره شمالی
» بحران اقتصادی جهان و افزایش فروش تسلیحات
» روسیه بازیگر مسلط در بازار تسلیحات هند
» آسیاگرایی آمریکا و تحدید چین
» ائتلاف ها در جهان تک قطبی
» غرب و چرخش معنادار در روش مواجهه با بحران سوریه
» نقش یهودیان در انتخابات ریاست‌جمهوری در آمریکا: پول یا رای؟
» اصول مندرج در اجلاس سران جنبش عدم تعهد
» معامله در واشنگتن
» ناآرامی‌ها در صحرای سینا؛ ابعاد و پیامدها
» شکل‌گیری مثلث منطقه‌ای ترکیه ـ عربستان ـ مصر
» بیم و امیدهای دموکراسی لیبی
» جنگ فرقه‌ای ـ درد زایمان خاورمیانه جدید
» راهبرد و دیدگاه جنبش عدم تعهد و ایران نسبت به یکدیگر
» امریکای لاتین؛ بازگشت سناریوهای کهنه با چهره جدید
» اندیشکده بروکینگز: بازگشت عربی القاعده و بهره‌وری از ایجاد هرج و مرج
» تقویت نیروهای اطلاعاتی آمریکا در افغانستان

Home | FeedBack

Copyright © 2008 LoxBlog.Com . All Rights Reserved. Translation Www.NazTarin.Com