نقش آسیای مرکزی در روند خروج نظامیان آمریکایی و ناتو از افغانستان

بهدنبال کشته شدن بیش از بیست سرباز پاکستانی در حملة هوایی آمریکا به خاک پاکستان در اواخر نوامبر 2011، دولت اسلامآباد مسیر کلیدی انتقال تدارکات ناتو در مرز خود با افغانستان را به روی کاروانهای تدارکاتی این سازمان بسته و اعلام کرد درصورت افزایش مالیات تردد مرزی، اجازة عبور تجهیزات و کامیونهای حامل تدارکات ناتو در افغانستان را صادر خواهد کرد. هرچند در ابتدا بهنظر نمیرسید که اسلامآباد مرزهای خود را بهزودی بازگشایی کند، اما با توجه به اظهارات مقامات سیاسی و نظامی پاکستان در ماه مارس 2012، احتمال میرود مرزهای پاکستان با افغانستان برای انتقال تدارکات ناتو در آیندة نزدیک بازگشایی شود. در این میان، حملات مکرر به کاروانهای تدارکاتی آمریکا هنگام عبور از پاکستان، توجه واشنگتن را به تأمین و انتقال تدارکات و لجستیک خود در افغانستان ازطریق مرزهای شمالی این کشور معطوف نموده است. بهطوریکه اولین کاروان محمولههای نظامی آمریکا، شامل بیست کامیون 25 تنی در 29 فوریه 2012 با عبور از پل احداثشده توسط مهندسین آمریکایی به روی رودخانه مرزی «پنج»، از افغانستان وارد تاجیکستان شد. این اقدام آزمایشی، با این هدف صورت گرفت که درصورت مناسب بودن شرایط، آمریکا و ناتو تا سال 2014 از این مسیر برای خارج ساختن نیروها و تجهیزات خود از افغانستان استفاده کنند. لازم بهذکر است که طی دهة گذشته، بخشی از فرایند انتقال تدارکات به مقصد افغانستان مستقیماً ازطریق هوایی یا ازطریق بنادر خاورمیانه و دریای خزر نیز انجام گرفته است.
واقعیت این است که ادامة حضور نیروهای ائتلاف در افغانستان (بهویژه از سال 2009 که مسیر انتقال تدارکات در پاکستان بهدلایل مختلف بارها مسدود شده) بدون استفاده از راههای انتقال تدارکات و آذوقه از مرزهای شمالی این کشور، امکانپذیر نبوده است. این شبکه راهها که شبکه توزیع شمالی (NDN) نام دارد، شامل خطوط آهن، راههای آبی و جادههایی است که از بنادر دریای بالتیک و دریای سیاه آغاز شده و با عبور از آسیای مرکزی به افغانستان میرسند و بیش از دو سال است که حدود چهل درصد کالاهای غیرنظامی و مواد سوختی موردنیاز ائتلاف در افغانستان، ازطریق مسیر شمالی به این کشور منتقل میگردد. تاکنون ظاهراً توافقی درمورد عبور تدارکات نظامی به مقصد افغانستان صورت نگرفته و فقط کالاهای غیرمرگبار اعم از غذا، سوخت و مصالح ساختمانی ازطریق «NDN» به افغانستان ارسال میشوند، اما با توجه به تیرگی روابط اسلامآباد ـ واشنگتن، بهنظر میرسد آمریکا و ناتو مصمم هستند از شبکة توزیع شمالی برای انتقال تجهیزات سنگین نظامی در موعد خروج از افغانستان (پایان سال 2014)، بهرهبرداری حداکثری نمایند. به همین علت، طی چند ماه اخیر نمایندگان دولت آمریکا مذاکراتی با رهبران آسیای مرکزی در این زمینه صورت دادهاند که آخرین دیدار آنها در اواسط فوریه 2012 انجام گرفت. همچنین کاخ سفید وعده داده است که در سال جاری میلادی کمکهای نظامی خود را به این منطقه ادامه دهد و با هدف جلب همکاری دولتهای آسیای مرکزی، به هر یک از کشورهای قرقیزستان، ازبکستان و تاجیکستان مبلغ 5/1 میلیون دلار، به قزاقستان 8/1 میلیون دلار و به ترکمنستان 685 هزار دلار کمک نظامی نماید. این درحالی است که وزارت دفاع آمریکا (پنتاگون) سالانه نیز بهمنظور تسهیل در انتقال تجهیزات موردنیاز نیروهای خود به افغانستان، پانصد میلیون دلار به کشورهای آسیای مرکزی کمک میکند.
دولت محافظهکار انگلیس نیز با هدف جلب موافقت دولتهای آسیای مرکزی برای ترانزیت زمینی و هوایی تجهیزات نظامی این کشور در افغانستان ازطریق این منطقه، تحرکاتی را آغاز کرده است. در همین راستا، فیلیپ هاموند، وزیر دفاع و نیک هاروی، وزیر مشاور در امور نیروهای مسلح انگلیس طی فوریه 2012 مذاکرات فشردهای را در تاجیکستان، ازبکستان و قزاقستان بهمنظور کسب اجازه خارج نمودن محمولههای نظامی انگلیسی (شامل یازده هزار کانتینر و حدود سه هزار خودرو زرهی مجموعاً به ارزش چهار میلیارد پوند) از افغانستان ازطریق حریم هوایی آسیای مرکزی، برگزار کردند و موفق شدند حداقل نظر موافق آستانه را جلب کنند.

انگلستان همانند آمریکا انتظار دارد که جمهوریهای آسیای مرکزی اجازه دهند تجهیزات نظامی بارگیریشده در شمال افغانستان (همچون نفربرها و تانکها)، برای ارسال به انگلیس با قطار به بندر ریگا (پایتخت لتونی) در ساحل دریای بالتیک منتقل گردد، اما همانگونه که سنای آمریکا طی گزارشی در اواخر دسامبر 2011 اذعان کرد، شبکه توزیع شمالی جایگزین کاملی برای مسیرهای انتقال تدارکات در خاک پاکستان نیست و انتقال تدارکات ازطریق این شبکه، حداقل برای آمریکا گرانتر تمام میشود، بهطوریکه واشنگتن باید برای هر کانتینر، ده هزار دلار بیشتر به کشورهای ترانزیت بپردازد. به علاوه، در فوریه 2012 ارتش آمریکا طی گزارشی به کمیته نیروهای مسلح سنا اعلام کرد «NDN» قادر به انتقال تعداد زیادی از محمولهها یا همه نوع محمولهای از مبدأ افغانستان نیست. بنابراین، این سؤال مطرح میشود که چرا آمریکا و سایر کشورهای غربی که ادعا میکنند در اندیشة خروج کمهزینه از افغانستان هستند، اتکای خود را به شبکة توزیع شمالی افزایش دادهاند؟
در پاسخ باید گفت که غرب، بهویژه آمریکا از انتخاب مسیر آسیای مرکزی بهجای مسیر پاکستان برای ترانزیت دوطرفه تدارکات خود به داخل و خارج از افغانستان، اهداف مشخصی را مدنظر دارد که عبارتند از:
1. پایان حضور نظامی پرچالش و پرهزینه نیروهای ائتلاف در افغانستان و خارج ساختن دهها هزار نیروی نظامی آمریکایی و ناتو، هدف اصلی دولت اوباما و همپیمانان آن است. مقامات آمریکایی بهرغم افزایش چشمگیر ناامنی و خشونت در افغانستان، اصرار دارند که واگذاری تدریجی تأمین امنیت به دولت کابل، به استقرار ثبات در آن کشور کمک خواهد کرد. پس از اعلام رسمی خبر کشته شدن اسامه بنلادن (رهبر شبکه القاعده) در 2 مه 2011، واشنگتن با اتکا به این موفقیت ظاهری، تلاش کرد مقدمات خروج آبرومندانه نیروهای خود از افغانستان را سرعت بخشد؛ بدینترتیب که با توجه به تنش فزاینده میان آمریکا و پاکستان، ایالات متحده میکوشد همانند اتحاد شوروی، ازطریق کریدور شمالی (عمدتاً از راه جمهوریهای ازبکستان، قزاقستان و ترکمنستان) و به شکل مرحلهای اقدام به خروج از افغانستان نماید؛ با این تفاوت که در پایان دهة 1980 مسکو نیروهای خود را در یک مرحله از این کشور خارج کرد، اما واشنگتن قصد دارد طی چند مرحله اقدام به این کار نماید.
2. آمریکا مصمم است نفوذ و جایگاه خود در افغانستان، آسیای مرکزی و آسیای جنوبی را در بلندمدت حفظ نماید. بنابراین بهنظر میرسد در مقطع کنونی، خروج از افغانستان نوعی جابهجایی نیروهای نظامی ازسوی آمریکا در آسیای مرکزی در راستای برنامههای توسعهطلبانة واشنگتن در قلب اوراسیا و تشکیل «آسیای مرکزی بزرگ» باشد.
3. درحالیکه مسکو برای تبدیل سازمان پیمان امنیت جمعی (CSTO) به یک نهاد مقتدر نظامی تلاش میکند، کشورهای آسیای مرکزی نیز برای مقابله با تهدید احتمالی ناشی از خروج نیروهای نظامی غربی از افغانستان، آماده میشوند. این کشورها طی اجلاس غیررسمی «CSTO» در ۱۱ اوت 2011 در آستانه (پایتخت قزاقستان)، آثار خروج آمریکا و ناتو از افغانستان بر آسیای مرکزی را مورد بررسی قرار دادند و تأکید کردند که گرایش نسل جوان آسیای مرکزی به طالبان و برخی سازمانهای افراطی مستقر در این منطقه (مانند حرکت اسلامی ازبکستان)، نگرانی رهبران منطقه را برانگیخته است. درنتیجه با توجه به اینکه پیشبینیها نشان میدهد بعد از کاهش حضور نظامی ائتلاف در افغانستان، ناآرامیهای این کشور ادامه یافته و به کشورهای همسایه افغانستان نیز سرایت خواهد کرد، انتظار میرود دولتهای آسیای مرکزی برای دفاع از امنیت خود، نهاد نظامی جدیدی را به همراه افغانستان و به رهبری آمریکا تأسیس کنند. این نهاد درصورت شکلگیری، تا حدود زیادی مجری سیاستهای واشنگتن در منطقه خواهد بود که جلوگیری از نفوذ روسیه، چین و ایران، از مهمترین اصول آن بهشمار میرود. درهمینراستا در اوت 2010، فاش شد که مقامات آمریکایی یک برنامه بلندمدت را برای تأسیس پایگاههای نظامی در آسیای مرکزی، در دستورکار خود قرار دادهاند. پس از برملا شدن این مسئله، ادارة مبارزه با مواد مخدر (وابسته به فرماندهی مرکزی آمریکا) (CentCom) اعلام کرد بهمنظور تأسیس مراکز نظامی ـ آموزشی در استان اوش قرقیزستان و منطقه قرتاغ در وادی حصار تاجیکستان، ایجاد پایگاه بالگردها در حومة آلماتی قزاقستان و نیز بازسازی و تجهیز گذرگاههای مرزی ازبکستان، ترکمنستان و قرقیزستان، درمجموع چهل میلیون دلار اختصاص داده است.
4. مقامات آمریکایی و انگلیسی بهشدت میکوشند رهبران آسیای مرکزی را به عبور ادوات و تجهیزات نظامی ناتو ازطریق خطوط ریلی و جادههای این منطقه ترغیب کنند و با توجه به ادعای اخیر نیک هاروی (وزیر نیروهای مسلح انگلیس) مبنیبر اینکه ممکن است بخشی از تجهیزات نظامی بریتانیا در افغانستان، قزاقستان، قرقیزستان و تاجیکستان باقی بماند، احتمال دارد ائتلاف تحت رهبری آمریکا در افغانستان بخواهد در ازای همکاری جمهوریهای آسیای مرکزی در عملیات ترانزیت تجهیزات و نیروهای نظامیشان از افغانستان، تعدادی از تجهیزات نظامی یا سلاحهای استفادهشده در جنگ افغانستان را در اختیار نهادهای نظامی آسیای مرکزی قرار دهد. این معامله، تنها بهلحاظ اقتصادی به سود غرب بوده و نفعی برای دولتهای این منطقه نخواهد داشت؛ زیرا از این ادوات نظامی فقط مدت محدودی میتوان استفاده کرد و در بلندمدت، به قطعاتی بیارزش تبدیل خواهند شد. بنابراین بعید نیست جمهوریهایی چون تاجیکستان ـ که تاکنون نود درصد تجهیزات ارتش خود را از روسیه تأمین نمودهاند ـ برای صرفهجویی بیشتر، دوباره به انعقاد قراردادهای نظامی با مسکو تمایل نشان دهند؛ امری که مسلماً به مذاق واشنگتن و ناتو خوش نخواهد آمد.
حسامالدین حجتزاده، کارشناس مسائل بینالمللی