بادرود بر کاربرمحترم
هدف از ارائه مطالب این وبلاگ فقط درجهت شناختن بهتر فضای روابط بین الملل ومفاهیم مربوطه به آن است
وبه هیچ عنوان به حزب یا گروهی هیچ تعلقی ندارد ونخواهد داشت.
با سپاس -نیکنام
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
POWER PLAY و
آدرس
powerplay.LXB.ir لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.
مذاکرات هستهای بین ایران و گروه 1+5 در استانبول ترکیه که با برداشتها و نگاه مثبت ایران و سایر بازیگران بینالمللی همراه بود، بعد از تنشها و منازعات مختلف بین ایران و غرب در چند سال گذشته و بهخصوص یک سال اخیر امیدواریهای قابلتوجهی را برای عبور از تنشهای موجود و حرکت به سوی حلوفصل مسالمتآمیز اختلافات در قالب بازی برد ـ برد بهوجود آورده است. هرچند که چالشها و پیچیدگیهای بسیاری برای پیشبرد مذاکرات در مراحل بعدی وجود دارد و بهصورت قطعی نمیتوان درمورد آیندة مذاکرات و تأثیرات آن بر روابط ایران و غرب اظهارنظر کرد، اما حداقل در شرایط حاضر بهنظر میرسد که نوعی تفاهم کلی و رویکرد مثبت ازسوی طرفین برای ادامة مذاکرات و دستیابی به برخی نتایج وجود دارد. در چنین شرایطی که پیشبرد مذاکرات و تفاهم ایران با 1+5 در هر سطحی میتواند آثار و پیامدهای مثبتی برای ایران و جامعه بینالملل درپی داشته باشد، بهنظر میرسد نوع رویکرد اغلب کشورهای عربی به این مذاکرات برخلاف اغلب اعضا و ناظران بینالمللی چندان مثبت و خوشبینانه نیست. درحالیکه اغلب مقامات و رهبران عربی ترجیح دادند که سکوت اختیار کنند و اظهارنظر مثبتی از رهبران عرب دراینخصوص دیده نشد، بخشی از محافل رسانهای و مطبوعاتی عربی دیدگاهی بدبینانه و انتقادی را دراینخصوص نشان دادند. این درحالی است که این کشورها درطول سالهای گذشته همواره به لزوم پرداختن به برنامه هستهای ایران و اعمال فشار بینالمللی تأکید داشتهاند.
بهنظر میرسد سکوت، نگرانی و نارضایتی عربی از مذاکرات هستهای ایران ناشی از روبهرو شدن با واقعیت جدیدی در روابط ایران و غرب است که خوشایند بخش قابلتوجهی از کشورهای عربی نیست. درحالیکه مقامات عربی که با غرب همکاریهای مهمی در اعمال فشار بر ایران و گسترش تحریمها بر این کشور داشتهاند، منتظر افزایش فشارها بر ایران و وادار کردن ایران به عقبنشینی و کاهش نقش منطقهای خود بودهاند، در عرصة عمل روند مذاکرات حاکی از بازی برد ـ بردی است که درنهایت میتواند به بهبود روابط بینالمللی ایران و پذیرش نقش منطقهای مشروع و طبیعی آن منجر شود. درواقع این نگاه نشاندهنده اساسی و جدی بودن رویکرد مبتنیبر توازن قدرت سنتی و فهم روابط با ایران در قالب بازی برد ـ باخت در دیدگاه کشورهای عربی است. به این مفهوم که این کشورها هرگونه پیشرفت در کاهش تنشهای ایران و غرب و بهبود روابط بینالمللی ایران را بهعنوان مسئلهای با تأثیرات منفی بر جایگاه منطقهای خود میدانند و موفقیت ایران و بهبود شرایط آنرا بهمثابه ناکامی خود و تنزل موقعیت منطقهای اعراب تلقی میکنند.
هرچند که هنوز روند و نتیجة مذاکرات هستهای ایران و غرب و همچنین مواضع اصلی کشورهای عربی دراینخصوص چندان واضح و مشخص نیست، اما برداشتهای اولیه نشانگر آن است که غلبة نگاه مبتنیبر رقابتهای منفی امنیتی بین کشورهای منطقه واقعیتی جدی و متداوم است که بر نوع روابط بازیگران منطقهای و نظم و امنیت منطقهای تأثیرات نامناسبی خواهد داشت. گسترش تعاملات و همکاریهای ایران و غرب در موضوع هستهای میتواند زمینهساز تعاملات گستردهتر و باعث اعتمادسازی برای حلوفصل سایر اختلافات منطقهای شود و در این روند بهتدریج منطقه بهسوی ثبات و امنیت بیشتر حرکت کند که درمجموع تمام بازیگران منطقهای از شرایط جدید منتفع خواهند شد. اما نگاه مبتنیبر سیاست قدرت صرف و رقابتهای امنیتی که میتواند برخی بدبینیها و نارضایتیها از پیشرفت مذاکرات هستهای ایران و غرب از جنبههای مهم آن تلقی شود دستاورد خاص مثبتی را به همراه نخواهد داشت.
اما آنچه میتواند به گسترش ثبات و همکاریهای منطقهای بین بازیگران کنونی بهخصوص ایران و کشورهای عربی کمک کند، نگاهی نوین به مسائل منطقهای و درک واقعیتهای ساختاری و ماندگار است که بر منافع تمام کشورهای منطقه در بلندمدت و حتی کوتاهمدت تأثیرگذار خواهد بود. آنچه که تأکید بر آن در این نگاه جدید محسوب میشود مؤلفههایی مانند واقعیت همسایگی دائمی ایران و اعراب و الزامات ناشی از آن، تغییرات بینالمللی و تأثیر آن بر روابط و جایگاه کشورهای منطقه با قدرتهای بزرگ جهانی و وضعیت و نقش طبیعی هریک از بازیگران منطقهای با توجه به مؤلفههای قدرت سخت و نرم هریک از این بازیگران است. هرچند که روابط ایران و برخی کشورهای عربی تحت تأثیر تحولات منطقهای و نوع راهبردهای قدرتهای بزرگ فرامنطقهای با چالشها و رقابتهایی همراه است، اما واقعیت همسایگی دائمی و مقطعی بودن تحولات و همپیمانیهای بینالمللی لزوم حرکت جدی به سوی تعامل به جای خصومت و رقابت منفی را ضروری میسازد. همچنین روند انتقال قدرت در نظام بینالملل و کاهش تدریجی غرب و گسترش چالشهای آن ولو در میانمدت یا بلندمدت میتواند معادلات منطقه خاورمیانه را بازتعریف کند و نتیجه اینکه وضعیتهایی مانند سیاستهای خصمانه و مهار ایران ازسوی غرب و یا توانایی قدرتهای غربی برای این مهار امری دائمی و لاتغیر نخواهد بود. نقش و جایگاه هریک از بازیگران منطقهای با توجه به سطح قدرت خود ازجمله مؤلفههای ژئوپلیتیک، اقتصادی، بسترهای تاریخی و تمدنی و فرهنگ استراتژیک نیز واقعیتی دائمی است و آنچه که میتواند این نقشها را مورد پذیرش و مشروع سازد گذار از رقابتهای امنیتی و آغاز مرحلة نوینی از همکاری و همگرایی منطقهای است که در بلندمدت منافع همه کشورها را بهصورت متناسب تأمین نماید.
نظرات شما عزیزان:
نوشته شده توسط اژدر نیکنام | لينک ثابت |شنبه 9 ارديبهشت 1391برچسب:,