روابط اطلاعاتی ـ نظامی رژیم اسرائیل و آذربایجان و تهدید علیه امنیت ملی ایران

سفر آویگدور لیبرمن، وزیر امور خارجه اسرائیل، در 23 آوریل 2012 به باکو و در بیستمین سالگرد برقراری روابط دیپلماتیک میان اسرائیل و آذربایجان، بار دیگر توجه تحلیلگران مسائل سیاسی و امنیتی را به این روابط رو به گسترش معطوف ساخت. طی چند سال اخیر روابط اسرائیل و آذربایجان جهش بسیار قابل ملاحظهای را در تمامی ابعاد تجربه کرده است. روابط سیاسی دو طرف در سطوح بالا بسیار گسترش یافته و رهبران ارشد دو کشور نظیر الهام علیاف، شیمون پرز، و بنیامین نتانیاهو بارها در تل آویو و باکو با یکدیگر دیدار کردند. در بعد اقتصادی نیز در حالی که در سال 1992 صادرات اسرائیل به آذربایجان 50 هزار دلار و واردات اسرائیل از آذربایجان مبلغ ناچیز 12 هزار دلار را تشکیل میداد، حجم کنونی روابط اقتصادی میان دو طرف از مرز 4 میلیارد دلار در سال فراتر رفته است و بیش از یکششم نفت اسرائیل از آذربایجان تأمین میشود؛ اما این سطح بالای مناسبات سیاسی و اقتصادی نیست که روابط دو کشور را با اهمیت و در کانون توجه قرار داده است. آنچه در روابط دوجانبه آذربایجان و اسرائیل که حساسیتهای بسیار فراوانی را بهویژه از سوی ایران برانگیخته است، گسترش بیسابقه همکاریهای دفاعی، اطلاعاتی، و نظامی دو کشور است؛ امری که مقامات ایرانی آشکارا آن را تهدیدی علیه امنیت ملی ایران تلقی نمودند.
اما چرا چنین حساسیتی پدید آمده و چرا مقامات ارشد سیاسی، اطلاعاتی، و دفاعی ایرانی اینگونه نسبت به روند همکاریهای اطلاعاتی و نظامی اسرائیل و آذربایجان واکنش نشان میدهند؟ برای پاسخ به این پرسش ابتدا لازم است این نکته روشن شود که چرا اسرائیل در منطقه قفقاز جنوبی تا به این میزان به آذربایجان نزدیک شده است. به موازات تشدید فضای بینالمللی علیه برنامه هستهای ایران، اسرائیل با تعریف آن بهعنوان تهدید اصلی علیه امنیت ملی خود، اقدامات پیشگیرانه دیپلماتیک، دفاعی و امنیتی فراوانی را صورت داده تا به زعم خود از دستیابی ایران به سلاحهای اتمی جلوگیری نماید. در این راستا، مقامات ارشد اسرائیل بارها از امکان انجام یک «عملیات پیشدستانه» برای نابودی مراکز اتمی ایران سخن گفتهاند. در این بین، نیاز شدید اسرائیل به رصد تحولات نظامی و هستهای ایران از یک سو و سردی روابط اسرائیل با ترکیه ـ بهعنوان یکی از کشورهای همسایه ایران ـ از سوی دیگر، موجب شده است تل آویو توجه ویژهای به همسایگان شمالی ایران در قفقاز جنوبی نماید. در بین سه کشور قفقاز جنوبی، گرجستان دارای مرز زمینی مشترک با ایران نیست و فاصله جغرافیایی آن با ایران مانع از جذابیت زیاد این کشور برای اسرائیل شده است و تل آویو بیشتر ترجیح میدهد در چهارچوب مناسبات دفاعی همچون فروش تسلیحات و آموزش نیروهای مسلح با تفلیس در ارتباط باشد؛ اما دیگر کشور منطقه، یعنی ارمنستان، با وجود قرابت جغرافیایی با ایران نمیتواند گزینه مطلوبی برای اسرائیل باشد. روابط بسیار نزدیک و سنتی ارمنستان و ایران مانع جدی همکاریهای میان تل آویو و ایروان بهشمار میرود. از این رو، مناسبترین گزینه برای اسرائیل در قفقاز جنوبی، کشور آذربایجان است که ضمن برخورداری از قرابت جغرافیایی، روابط نسبتاً سرد و گاهی پرتنش را با ایران در طی دو دهه اخیر تجربه نموده است که ریشه در عواملی چون تعارض وجود حاکمیت دینی و سکولار در نظامهای سیاسی دو کشور، اختلاف نظر در مسئله رژیم حقوقی دریای خزر، سیاستهای اقتصادی متفاوت دو کشور در حوزه منابع انرژی و نفت، بحران قرهباغ و تنش بین آذربایجان و ارمنستان و نیز عضویت و همکاری آذربایجان با نهادهای یورو ـ آتلانتیکی دارد.
از این روست که روند همکاریهای اسرائیل و آذربایجان در حوزه دفاعی و امنیتی طی سالهای اخیر بسیار فراتر از اهداف اعلامی دولت آذربایجان برای برقراری موازنه دفاعی و امنیتی با ارمنستان بر سر مسئله مورد مناقشه قرهباغ است و آشکارا امنیت ملی و سرزمینی ایران را نشانه گرفته است. در حوزه اطلاعاتی و جاسوسی، باکو با استقرار دستگاههای ماهوارهای، جاسوسی، و اطلاعاتی اسرائیل در خاک آذربایجان نظیر پهپادهای نوع Aerostar و Orbiter (که از ایستگاه زمینی قابل کنترلند) و پهپاد Hermes-450 UAVs (که دارای سیستم ناوبری ماهوارهای GPS است) و نیز پذیرش حضور نیروهای اطلاعاتی موساد، زمینه مناسب را برای فعالیتهای اطلاعاتی اسرائیل علیه ایران فراهم ساخت. اظهارنظر مقامات ارشد سیاسی و اطلاعاتی اسرائیل نیز بهخوبی مؤید این امر است. برای مثال، تایمز لندن، به نقل از شیمون عامل شبکههای جاسوسی اسرائیل نوشت: «جمهوری آذربایجان برای کار اطلاعاتی یک منطقه امن است. حضور ما در اینجا بیصدا، اما قابل توجه است. ما حضور خود را سال گذشته افزایش دادیم و این ما را به ایران خیلی نزدیک کرد. کشور جمهوری آذربایجان بهطرز شگفتآوری پرمنفذ است».(1) اسناد محرمانه ویکی لیکس که آوریل 2011 منتشر شد نیز فاش کرد که رژیم صهیونیستی از خاک این جمهوری جداشده از اتحاد جماهیر شوروی سابق، طی چهار سال گذشته علیه ایران جاسوسی میکرده است. این اسناد متعلق به سفارت آمریکا در باکو است که واشنگتن در ژانویه ۲۰۰۹ آن را ارسال کرده و مربوط به یکی از سفرهای وحید علیاف، مشاور امنیتی رئیسجمهور آذربایجان، به سرزمینهای اشغالی است. براساس اسناد ویکی لیکس، این سفر با هدف امضای قراردادی با تل آویو انجام شده که طی آن رژیم صهیونیستی اجازه استفاده از خاک جمهوری آذربایجان برای فعالیتهای جاسوسی خود علیه ایران را خواهد داشت.(2) این اقدامات به موازات تردد برخی از تروریستهای مرتبط با ترور دانشمندان هستهای ایران به جمهوری آذربایجان و برخورداری از برخی تسهیلات در آن کشور برای عزیمت به تل آویو و همکاری با شبکههای جاسوسی اسرائیل، دولت ایران را بر آن داشت تا جوانشیر آخوندوف، سفیر آذربایجان در تهران را به وزارت امور خارجه احضار و مراتب اعتراض دولت جمهوری اسلامی ایران را به وی ابلاغ نماید. مدیر کل کشورهای مشترکالمنافع و قفقاز وزارت امور خارجه در این ملاقات ضمن ارائه یادداشت اعتراض، از دولت جمهوری آذربایجان موکداً خواست که از فعالیتهای سازمان جاسوسی موساد علیه جمهوری اسلامی ایران در خاک آن کشور جلوگیری شود.

توجه به سخنان الهام علیاف، رئیسجمهور آذربایجان، که از طریق اسناد ویکی لیکس منتشر شده، ماهیت و ابعاد روابط اسرائیل و آذربایجان را بهتر نشان میدهد. علیاف رابطه جمهوری آذربایجان و اسرائیل را مانند آیسبرگی (تودههای عظیم یخی) میداند که فقط یکدهم آن قابل مشاهده است و نُهدهم آن بهصورت پنهانی میباشد.(3) علیرغم توجیهاتی همچون خرید تجهیزات نظامی از اسرائیل جهت تقویت نیروهای نظامی برای آزادسازی قرهباغ، مغایر نبودن گسترش روابط با اسرائیل با قوانین بینالمللی، و مقابله به مثل با روابط ایران و ارمنستان که مقامات آذری به کار میبرند، باید در پاسخ گفت که گسترش روابط جمهوری آذربایجان و اسرائیل از یک منطق قابل قبولی برخوردار نیست؛ چراکه روابط نظامی آذربایجان و اسرائیل نمیتواند رابطهای معقول و مداوم باشد. برای مثال، خرید تسلیحاتی همچون سیستم رادار گرین پاین که اسرائیل از آنها در دفاع راهبردی خود استفاده میکند و توانایی کشف و شناسایی موشکهای بالستیک را در مسافت ۵۰۰ کیلومتری دارا هستند، نمیتوانند برای جنگ با ارمنستان به کار گرفته شوند و با توجه به ماهیت رژیم اسرائیل و تهدیدات مکرر نظامی برای حمله به ایران خرید چنین تسلیحاتی از سوی آذربایجان سؤالبرانگیز است.(4)
در این بین، نکته شایان توجه واکنش روسها به همکاری اطلاعاتی و نظامی آذربایجان با اسرائیل و آمریکاست. برای مثال، سرگئی لاوروف، وزیر خارجه روسیه، در جریان سفر اخیر خود به قفقاز جنوبی در ایراون رسماً در این رابطه به آذربایجان هشدار داد و اظهار داشت: «در صورتی که بدترین اتفاق روی دهد و گزینه نظامی علیه ایران در دستور کار قرار بگیرد این مسئله نهتنها ارمنستان، بلکه جمهوری آذربایجان را نیز تهدید میکند».(5) از این رو، روند همکاریهای دفاعی، اطلاعاتی و نظامی اسرائیل و آذربایجان، سطح تکنولوژیکی این همکاریها، اظهارنظرهای متعدد مقامات ارشد سیاسی و امنیتی اسرائیل و آذربایجان و واکنش رسمی روسها به آذربایجان همگی گویای این مطلب است که جهتگیری اصلی مناسبات دفاعی و امنیتی تل آویو ـ باکو متوجه ایران است؛ امری که جز ایجاد سوءتفاهم و تنش در مناسبات دو کشور همسایه ایران و آذربایجان نتیجه دیگری در پی نخواهد داشت و پیامدهای منفی آن نیز هرگز بهسوی دو ملت نخواهد بود.
پینوشتها
1. «باکو مرکز فعالیتهای جاسوسی موساد علیه ایران است»، شبکه خبری پرس تیوی، 23 بهمن 1390،
<http://www.presstv.ir/detail.fa/226360.html>
2. همان.
3. Azerbaijan is Israel’s secret staging round against Iran, March 30, 2012.
4. آیتالله مرادی، «نگرانیهای امنیتی ایران از واقعیت انکارناپذیر روابط نظامی جمهوری آذربایجان و اسرائیل»، ایراس، سایت مؤسسه مطالعات ایران و روسیه، 23 فروردین 1391.
5. «هشدار روسیه به جمهوری آذربایجان درباره جنگ با ایران»، خبرگزاری آران، 16 فروردین 1391،
<www.arannews.ir/fa/news/29492.aspx>