اعتراضهای اخیر در سودان جدیدترین نمونه از موج جنبشهای اعتراضی در سراسر جهان است. موجی گسترده از انقلاب مردم مصر به رهبری جنبش اخوانالمسلمین تا اعتراض کارگران نفتی نروژ و احزاب مخالف تایلند.همه اعتراضها به ناآرامی منجر نمیشود. بعضی از سوی حکومت سرکوب میشود و بعضی دیگر هم از طریق ابزارهای دیگر به اهدافش میرسد.
صف آرایی نظامیان سعودی _بحرینی در مقابل مرد
این اعتراضها خود را به عنوان استراتژی موثری علیه رژیمهای خودکامه ، سرکوبهای سیاسی و تدابیر ریاضت اقتصادی، ثابت کردهاند. معترضان در چارچوب این جنبشها ، به جای تکیه بر تسلیحات، بر قدرت حمایت مردم تکیه میکنند. ناآرامی و اعتراض هر دو اشکالی از مخالفت هستند که در آن معترضان یا عوامل ناآرامی نمیتوانند با استفاده از زور برای سرنگونی حکومت به موفقیت برسند بلکه باید راهی برای سواستفاده از نقاط ضعف حکومت بیابند.اما جنبشهای اعتراضی به اندازه ناآرامیها، خشونتبار نیستند. خشونت بخش جداییناپذیر استراتژی ناآرامی است اما جنبشهای اعتراضی ممکن است صرفا تاکتیکی برای مذاکره و به دست آوردن امتیاز از حکومت یا یک بنگاه تجاری باشد. اعتصاب یکی از معمولترین اشکال اعتراض است که معمولا از سوی کارگران برای به دست آوردن دستمزد یا مزایایی بیشتر استفاده میشود. هزاران مورد اعتراض مانند اعتصاب هر هفته در سراسر دنیا روی میدهد. اکثر این موارد خارج از جامعه معترض، کوچک و غیرمهم به حساب میآید. برای پی بردن به اهمیت ژئوپلتیک جنبشهای اعتراضی ، این تحلیل بر روی اعتراضهایی متمرکز میشود که با هدف ایجاد تغییر سیاسی صورت گرفتهاست.ادامه….
گاهی اعتراضها میتوانند ناآرامی ایجاد کنند. در مورد سوریه، غیرنظامیان به خیابانهای و اماکن عمومی ریختند تا خواستار تغییر سیاسی شوند. وقتی واکنش حکومت اندکی تند شد، عواملی از این جنبش اعتراضی، یک گروه شبهنظامی تشکیل دادند و شروع به ناآرامی کردند. وقتی خشونت در سوریه شدت گرفت، تاکتیکهای عوامل ناآرامی جای تاکتیکهای معترضان را گرفت.
همه اعتراضها به ناآرامی منجر نمیشود. بعضی از سوی حکومت سرکوب میشود و بعضی دیگر هم از طریق ابزارهای دیگر به اهدافش میرسد. در تحلیل جنبشهای اعتراضی، چالش اصلی تفکیک میان جنبشهایی است که میتوانند با موفقیت نظم یک کشور را تغییر دهند و جنبشهایی که بعد از خبرساز شدن، دچار انحراف میشوند. ما در این گزارش میان این دو گروه از طریق تاکتیکهایشان و همچنین شیوههای حکومت در برخورد با آنها تفکیک قائل میشویم.
تاکتیکهای معترضان
جنبشهای اعتراضی معمولا با منابعی بسیار کمتر و سازماندهی بسیار محدودتر از نهادهای سازمانیافتهای شروع میکنند که علیهاشان اعتراض کردهاند. آنها علیه حکومتی اعتراض میکنند که منابع قابل توجهی برای استفاده علیه معترضان دارند. مثلا جنبش ۶ آوریل که عامل اعتراضهای سال ۲۰۱۱ مصر بود نام خود را از ۶ آوریل ۲۰۰۸ گرفتهاست. این همان روزی است که مقامات مصری جنبش سیاسی جوانان این کشور را با دستگیریهای گسترده سرکوب کردند. حکومت مصر توانست به جنبش اعتراضی سال ۲۰۰۸ به شیوه نسبتا آرامی پایان دهد اما چند سال بعد این جنبش به شیوه دیگری ظهور کرد. گروههایی که از سرکوب جان به در میبرند باید توانایی سازمانی سیالی داشتهباشند و بتوانند از مفهومی که برایش قیام کردهاند دفاع کنند و آن را حفظ کنند.
سازمان
هر چه جنبش به موفقیت نزدیکتر میشود، تظاهراتهای اعتراضی خطرناکتر میشوند. اکثر حکومتها، تا حد خاصی از فعالیت اعتراضی را تحمل میکنند. آنها تا وقتی معترضان را تحمل میکنند که بدانند خطری از جانبشان حکومت را تهدید نمیکند. اما با رشد جنبش، مقامات حاکم هم در سرکوب آن خشونت بیشتری به خرج میدهند تا جایی که بتوانند سازماندهندگان اعتراضها را به طور کامل فلج کنند. جنبشهای اعتراضی وقتی موفق میشوند که بتوانند از موج دستگیریها، سرکوب خشونتبار پلیس یا ضدانقلاب حامی حکومت جان به در ببرند.
عامل موثر دیگر در سازمان یک اعتراض، وحدت پیام آن است. استفاده از شعارهای واحد و نشانههای یکپارچه به ویژه اگر اعتراضها در چندین شهر روی دهد، نشاندهنده میزان وحدت سازمانی جنبش اعتراضی است. تمرکزگرایی جنبش اعتراضی عامل مهمی است زیرا نشان از هماهنگی بهتر و تصمیمگیری سیالتر در واکنش به موانع است. در مراحل بعد اگر جنبش اعتراضی به موفقیت رسید، یک نفر یا گروهی کوچک از افراد پیدا میشوند تا از این قدرت متمرکز در جنبش اعتراضی برای دستاوردهای سیاسی استفاده کنند.
میزان نظمی که از سوی اعضای جنبش نشان داده میشود عامل موثر و مهم دیگری از قدرت سازمانی جنبش است. اینکه یک جنبش اعتراضی بتواند قدرت اخلاقی و روحیه خود را در مقابل موج توهینها و تهمتها بالا نگه دارد، بسیار مهم است. وقتی شمار اعضای این جنبش اعتراضی به دهها یا صدها هزار برسد، آن وقت دیگر نمیتوان از بالا بر این جنبش نظمی تحمیل کرد. اما سازماندهندگان باید اهمیت نظم را تشخیص دهند و به قانون عدم خشونت در سراسر جنبش احترام بگذارند. جنبشهای اعتراضی وقتی موفق میشوند که گروههای بزرگی از مردم بدون داشتن قدرت قابل مشاهده برای غارت، خشونت یا جنایت، در خیابانها جمع شوند. نداشتن قدرت چنین کارهایی خود به خود نظم اعمال میکند و این نظم یعنی همان قدرت ارتش مردم غیرنظامی.
برداشتها
در ابتدا، سازماندهندگان اعتراضها باید بر تلاشهای حاکمان برای متفرق کردن جنش و همچنین فقدان مشروعیت اولیه جنبش غلبه کنند. جنبشهای اعتراضی معمولا در حجم اندک شروع میکنند. برای اینکه شمار طرفداران جنبش زیاد شود، سازماندهندگان باید دیگران را راضی کنند که منافعشان از طریق این اعتراض دنبال میشود. یکی از راههای این کار برگزاری تجمعات به صورت مرتب و بعد گسترش آن و بالا بردن میزان حمایت مردمی از این تجمعات است.
جنبشهای اعتراضی اغلب تلاش میکنند تجمعات اعتراضی خود را بزرگتر از حد خودش نمایش دهند. اگر یک تظاهراتی تنها با حضور چند صد نفر در یک میدان بزرگ برگزار شود کوچک به نظر میرسد و تاثیری ندارد. بهتر است که این چند صد نفر در یک خیابان باریک تظاهرات کنند. پس درک اینکه چه زمانی و کجا باید تجمع اعتراضی صورت گیرد، موضوع بسیار مهمی است. یک جنبش اعتراضی کارکشته همچنین میداند که چه وقت رسانهها را از برنامه تجمعات اعتراضیاش مطلع کند. به این ترتیب برداشتها از یک واقعه آنطور که پدیدآوردندگان آن واقعه میخواهند بازتاب مییابد و به صورت یک امر واقعی منعکس میشود. حکومتهای اقتداگرا از طریق اعمال وحشت حکومت میکنند و وقتی معترضان دیگر از حکومت وحشت نداشتهباشند و به قدرت خود در ایجاد تغییرات پی ببرند، آن وقت به پیشرفت میرسند. درست مانند جنبشی که به سقوط حکومت چاوشسکو در سال ۱۹۸۹ در رومانی منجر شد. البته این وحشت نداشتن همیشه موفقیت جنبش را تضمین نمیکند و گاهی هم دولت در استفاده از خشونت و اعمال این وحشت، بسیار پیش میرود. مانند آنچه حکومت چین در سال ۱۹۸۹ در میدان تیانآنمن انجام داد.
ستونهای حکومت
وقتی تاکتیک یک جنبش اعتراضی، سازمانیافته و حرفهای باشد برای بررسی آن باید به سراغ نقاط ضعف استراتژیک حکومتی رفت که این جنبش میتواند از این نقاط ضعف استفاده کند. دولتها از طریق کنترل ستونهای اصلی جامعه که از خلال آنها بر مردم اعمال قدرت میکنند، حکومت میکنند. این ستونها شامل نیروهای امنیتی(ارتش و پلیس)، دستگاه قضایی، اتحادیههای کارگری و خدمات شهری هستند. اگر جنبش اعتراضی هدفش فقط سرنگونی دولت باشد نه گرفتن امتیاز، باید برای از بین بردن این ستونها کار کند. از بین بردن قدرت یک یا چند ستون از این ستونهای قدرت میتوان قدرت حکومت را تضعیف کند و اینجاست که جنبشهای اعتراضی میتوانند کنترل اوضاع را به دست بگیرند. به همین دلیل ارزیابی وضعیت ستونهای اصلی قدرت حکومت بسیار مهم است.
متن
بالاخره اینکه هنگام بررسی تاثیر کلی یک جنبش اعتراضی، متن ماجرا بسیار مهم است. بعضی حکومتها تحمل و مدارای بسیار بیشتری با مخالفان دارند. معمولا حکومتهای دمکراتیک آزاد، معترضان را بسیار بیشتر از حکومتهای سرکوبگر بسته تحمل میکنند زیرا امنیت در حکومتهای باز به اندازه حکومتهای بسته، ستون اصلی قدرت به حساب نمیآید. مثلا تایلند اغلب با اعتراضهایی چند ده هزار نفری روبهروست. معترضان بانگوک را کاملا به تعطیلی میکشانند و حتی کار کنفرانسهای بینالمللی در پایتخت تایلند را مختل میکنند. اما ستونهای اصلی قدرت حکومت تایلند همچنان دست نخورده باقی میماند.
در همین حال اعتراضهایی که دو هفته پیش در سودان شروع شد، فقط با حضور چند صدنفر برگزار شد اما توجه بسیاری از رسانههای جهان را به خود جلب کرد. به خاطر سابقه درگیریهای داخلی و جنگ سودان حتی چنین تجمعات اعتراضی محدودی میتواند واکنش دولت و جهان را برانگیزد. تایلند منابع قدرت زیادی از جمله دولت و پادشاهی دارد. اما سودان فقط به امنیت و منابع انرژی برای ادامه حکومت متکی است. به همین دلیل سودان نسبت به تجمعات اعتراضی هرچند کوچک مدارای اندکی دارد.