جنبش تغییر در کردستان عراق: بسترها و موانع

جنبش تغییر یا گوران عنوان حزب سیاسی جدیدی در کردستان عراق است که از سال 2009 فعالیتهای سیاسی خود را آغاز کرد و توانست در طول چند سال گذشته به عنوان مهمترین جریان اپوزیسیون اقلیم کردستان مطرح شود. این جنبش که اغلب عناصر و نیروهای آن از حزب اتحادیه میهنی منشعب شد به رهبری نوشیروان مصطفی فعالیت میکند. نوشیروان مصطفی ابتدا از حزب اتحادیه میهنی خارج شد و به فعالیتهای فرهنگی روی آورد و از جمله موسسه فرهنگی وشه را تاسیس کرد اما بعد از مدتی با جذب عناصر و نیروهایی فعالیت سیاسی خود را آغاز کرد. این جنبش در سال 2009 میلادی به صورت رسمی فعالیت سیاسی خود را شروع کرد و هدف خود را مبارزه با فساد، رانتخواری و حیف و میل درآمدها از سوی دو حزب اصلی حاکم بر کردستان و نیز تلاش برای تحقق حقوق دموکراتیک مردم اعلام کرده است. با توجه به اینکه مبارزه با گرانی، بیکاری و کمبود مسکن شعار حزب گوران بوده است، بسیاری از جوانان را جذب خود کرد و بتدریج توانست پایگاه اجتماعی مهمی را بدست آورد. این حزب توانست مشارکت مستقل در انتخابات پارلمان اقلیم کردستان عراق در ژوئیه 2009 داشته باشد و با کسب 25 کرسی از مجموع 111 کرسی و تشکیل فراکسیون مستقل در پارلمان اقلیم شروع سیاسی مناسبی داشته باشد. جریان تغییر در انتخابات پارلمانی مارس 2010 عراق با کسب 9/21 درصد آرای مردم و 5/19 درصد کرسیهای منطقه به عنوان دومین گروه صاحبنفوذ در منطقه کردستان عراق شناخته شد.
روند فوق نشانگر حرکت روبه رشد جنبش تغییر در اقلیم کردستان عراق در چند سال اولیه تشکیل و تبدیل شدن به چالشی مهم برای دوحزب اصلی کردی و بهخصوص اتحادیه میهنی است. با اینحال با بررسی بسترهای توسعه و تقویت این جریان و همچنین موانع و چالشهای آن میتوان به چشمانداز مناسبتری در خصوص وضعیت سیاسی آن در کردستان عراق دست یافت. با این حال قبل از پرداختن به این موضوع باید اشاره کرد که این حزب تاکنون در دولت اقلیم مشارکت نکرده و در کنار احزاب دیگر مانند جماعت اسلامی و اتحاد اسلامی به عنوان ائتلافی از اپوزیسیون شناخته میشود و عمدتا به نقد رویکردهای حاکمیت کردی میپردازد و در دولت مرکزی نیز صرفا در پارلمان حضور دارد و مشارکتی در کابینه عراق ندارد.
در خصوص بسترها و فرصتهای پیشروی جنبش تغییر در کردستان عراق مهمترین موارد قابل اشاره عبارتند از: شکستن تمرکز قدرت و حاکمیت سیاسی دوقطبی؛ بهرهبری مثبت از فساد اقتصادی و ناکارامدی اجرایی حکومت؛ استفاده از دلسردی مردم و طرح درخواستهای جدید؛ و بهرهبردن از باز شدن فضای سیاسی و اجتماعی در اقلیم و سطح منطقه. در خصوص تمرکز قدرت نکته مهم آن است که حاکمیت سیاسی در کردستان عراق از ابتدای دهه 1990 بهرغم مقطعی از منازعات طبق توافق انجام شده در دست دو حزب اصلی اتحادیه میهنی و حزب دموکرات است و این موضوع سبب انحصار قدرت و در نتیجه نارضایتی مردم و گروههای کرد شده و فضای مناسبی را برای انتقاد و اعتراض حزب گوران و همراه ساختن مردم با خود بوجود آورده است. اما این تمرکز قدرت در ابعاد سیاسی منحصر نشده و باعث انحصارات اقتصادی و فساد چشمگیر در این حوزه نیز شده است، به گونهای که توزیع ثروت و منابع اقتصادی در چهارچوب توافقات و اختیارات دو حزب اصلی صورت میگیرد و حتی افراد خارج از این دو حزب امید زیادی به بهرهگیری از امتیازات اقتصادی حکومت ندارند. این فساد اقتصادی باعث ناکارامدی اقتصادی و اجرایی نیز در حکومت اقلیم شده و این موضوع از منظر بخش مهمی از کردها به کاهش مشروعیت دو حزب اصلی و انتقاد از آنها انجامیده است. وجود نوعی دلسردی در بین مردم از عملکرد دولت اقلیم و بهبود امور و سطح زندگی که بعد از امیدواریهای بالای اولیه صورت میگیرد نیز این بستر را برای گوران ایجاد کرده است تا بتواند انتقادات و اعتراضات خود را افزایش دهد و نقشآفرینی جدیتری به عنوان اپوزیسیون داشته باشد. نکته مهم دیگر آن است که روند تحولات منطقهای و شرایط درون اقلیم کردستان عراق در جهتی است که فضای مناسبی را برای طرح مطالبات و شعارهای جنبش گوران از جمله تکثرگرایی و حقوق دموکراتیک مطرح میسازد. در این راستا بود که در سال 2011 با تاثیرپذیری از خیزشهای مردمی جهان عرب، کردستان عراق با مشارکت گوران شاهد اعتراضات قابل توجهی بود.

اما با وجود بسترها و فرصتهای مورد اشاره برای رشد گوران این حزب با موانع و چالشهای قابل توجهی نیز روبروست که از مهمترین آنها میتوان به جایگاه و ابزارهای سیاسی، اقتصادی و امنیتی دو حزب اصلی، روابط و تعاملات بینالمللی دو حزب اصلی و تناقضات و چالشهای درونی جنبش تغییر اشاره نمود. از آنجایی که دو حزب اتحادیه میهنی و دموکرات بر اساس توافق دوجانبه انجام شده به صورت مساوی تاکنون به توزیع مناصب و امتیازات سیاسی، اقتصادی و امنیتی پرداختهاند و همچنین ساختارها و نهادهای خاص حزبی خود را بهوجود آوردهاند، تسلط آنها در کردستان بسیار جدی است و ابزارهای در دسترس آنها به گونهای است که ایجاد چالش برای آن و یا برهم زدن قواعد مربوط به نحوه توزیع امتیازات بهشدت مورد مقاومت این دو حزب قرار خواهد گرفت. همچنین تعاملات و جایگاه داخلی، منطقهای و بینالمللی رهبران دو حزب اصلی که بهخصوص در مسعود بارزانی و جلال طالبانی بروز پیدا میکند مانع از آن است که گوران بتواند براحتی قدرت آنها را تضعیف کند و خود به عنوان قدرت نیروی سیاسی برتر مطرح شود. اما این موضوع که گوران شرایط خود به عنوان حزبی اپوزیسیون و یا شریک حاکمیت کردی را به صورت استراتژیک تعریف نکرده، باعث تناقضات و عدم قاطعیت در رویکردها و مواضع آن میشود و میتوان گفت به عنوان چالشی پیشروی این حزب محسوب میشود.
با توجه به بسترها و چالشهای فوق میتوان عنوان کرد که ظهور این حزب به عنوان نیروی سیاسی مهم در کردستان قابل توجه است و روند روبه رشدی نیز خواهد داشت؛ اما اینکه این حزب بتواند از نظر قدرت و تاثیرگذاری در کوتاهمدت در سطح دو حزب اصلی قرار گیرد، هنوز مورد تردید قرار دارد و پرسشهای مهمی در خصوص آن مطرح خواهد بود. با این حال ظهور گوران و رشد نسبی آن نشاندهنده توسعه تکثرگرایی و فاصله گرفتن تدریجی آن از شرایط دوقطبی گذشته اقلیم کردستان است که تاثیرات و نتایج خاص خود را هم برای اقلیم و هم دولت مرکزی عراق در پی خواهد داشت.
علیاکبر اسدی، کارشناس مسائل خاورمیانه