جاسوس......................
براساس تاريخ مكتوب و نتايج كشفيات باستان شناسان در طی دو قرن گذشته در محوطه تاریخی تروا و آنچه در اثر منظوم هومر در ايلياد و اديسه آمده است بايد نتيجه گرفت شايد سرنشينان اسب تروا اولين كسانی باشند كه جاسوسی را بنيان گذاشتند.
اما جنگ ترواچگونه آغاز شد؟
براساس نوشته های هومر پس از آنكه پريام پادشاه تروی دو پسر خود به نامهای هكتور و پاريس را برای عقد قرارداد صلح به يونان فرستاد (علی رغم اينكه كاساندرا دختر پريام با پيشگویی اينكه اين سفر فرجامی نا فرخنده خواهد داشت پادشاه را از اعزام پاريس به اين سفر نهی كرد)، پاريس كه دل در گرو عشق به هلن همسر منلوس گذاشته بود او را ربود و با خود به تروی برد. منلوس كه برای جنگ با يونانيان در كمين فرصت بود برای ساير ممالك پيغام فرستاد تا با او متحد شده و برای جنگ با تروی آماده شوند. آنان نيز اين درخواست او را اجابت نمودند. در ميان آنان آگاممنون یکی از كسانی بود. كه بسيار بر اين امر مشتاق بود. آنان همچنين از آشيل كه یکی از دلاوران به نام يونان بود دعوت كردند تا در اين جنگ شركت كند. سپاه متحد يونان پس از عبور از دريا به پشت خندق و ديوار مستحكم شهر رسيد و تمام تلاشهای آنان در رخنه به شهر با ناكامی همراه بود.
در اين جنگ آشيل پس از نبردی تن به تن هكتور پسر پريام شاه تروی را به قتل رساند و پاريس با شليك تير از كمان خود از بالای ديوار شهر كه به قوزك پای آشيل خورد او را كشت. اسب آشيل نيز در اين جنگ كشته شد و يونانيان پس از ساختن يك اسب توخالی چوبی كه تعدادی از سربازان زبده يونانی (و احتمالا تعداد اندکی) در آن مخفی شده بودند سوار برکشتی های خود شده و تظاهر به عقب نشینی به يونان كردند اما در واقع آنها فقط به قدری از ساحل دور شده بودند كه قابل رويت نباشند. اهالی تروی به گمان فرار يونانيان تصميم به آوردن اسب چوبی بازمانده از جنگ به داخل شهر و برگذاری مراسم جشن وسرور برای خدايان گرفتند اما كاساندرا دختر پريام با پيشگویی اينكه اين اسب نبايد به شهر وارد شود وگرنه اسباب بدبختی می شود خواست جلوی اين كار را بگيرد اما پريام باز هم مخالفت كرد.
پس از برگذاری مراسم جشن و پايكوبی و در حالی كه تمام مردم و لشگريان تروی مست و خواب بودند پنهان شدگان در اسب چوبی به بيرون آمده و با بازكردن دروازه ها و كشتن نگهبانان خواب آلوده و هجوم باز گشتگان از دريا شهر را به آتش كشيدند و آن را ويران نمودند مكان تروی امروزه نزديك شهر كاناخال در تركيه امروزی و در شمال غربی اين كشور می باشد كه در سال1870 و توسط باستان شناس آلمانی هاينريش شلمان از زير خاك بيرون آمد. امروز از واژه تروجان برای عمليات جاسوسی و تخريب بسيار استفاده می شود و بسياری از تحولات جهان در پشت ظاهر آشكار خود لايه های پنهان تلاشهای سازمانهای جاسوسی غرب را يدك می كشد اين سازمانها برای رسيدن به مقصود از استفاده از هيچ ابزاری رويگردان نيستند.
بسياری از اين سازمانها ميراث دار سازمان گذشته خود می باشند برای مثال سازمان امنيت كنونی روسيه موسوم به FSB ميراث دار سازمان مخوف و ضد بشری KGB می باشد. اما در حالی كه غرب در زمان حكميت شوروی، KGB را يك سازمان ضد بشری می شناخت اما پس از سقوط شوروی هرگز بدانگونه FSB را به اعمال خشونت بر ضد بشريت محكوم نكرد. پس از سقوط حكومت رايش سوم و حكومت نازيها در آلمان سازمان تازه تاسيس امنيت آلمان تحت رهبری يك ژنرال نازی به نام راينهارد گلن شروع بكار كرد (و طبعتا همان روش نازی ها را در سازمان خود بكار گرفت) پس از سقوط صدام سازمان تازه تاسيس امنیتی عراق با بسياری از افسران سازمان استخبارات پيشين عراق شروع به فعاليت كرد و...... صدها نمونه ديگر اين سازمانها در تصميم گيريهای بين المللی نقش محوری دارند و علی رغم نقش مهم آنان در اين عرصه هميشه بصورت پنهانی به حيات خود ادامه می دهند. برای مثال سازمان MI6 و MI5 كه سازمانهای جاسوسی و ضد جاسوسی انگليس می باشند نه فقط شناخته شده نيستند بلكه اساسا بسياری از مردم اين كشورها از وجود آن ( تا قبل از اينكه پيتر رايت كتاب جنجالی خود به نام شناسایی و شكار جاسوس را به رشته تحرير در آورد) بی اطلاع بوده و هستند. حتی در قانون بودجه سالنه آن كشور از اين سازمانها و بودجه آن ذكری به ميان نمی آيد.
بسياری از اين سازمانها برای تامين مالی خود اقدام به حمل و فروش گسترده مواد مخدر و سلاح بصورت قاچاق و در قالب سازمانهای مافيایی می كنند. اين سازمانها با داشتن زندانهای مخفی و اعمال گسترده شكنجه و قتل مخالفين بهترين نماد روحيه خشن انسان غربی می باشند.
بسياری از مفقودين فرانسوی طرفدار استقلال الجزاير توسط DST (سازمان ضد جاسوسی فرانسه) بطوری سر به نيست شدند كه تلاشها برای يافتن بقايای آنان تا به امروز ناكام مانده است. بسياری از روئسای اين سازمانها از جمله مخوف ترين ابنای بشر بوده اند. برای مثال بريا رئيس سازمان ضد جاسوسی استالين را می توان نام برد كه سالها پس از مرگ او در زير زمين خانه اش تعدادی بيش از دهها اسكلت و بقايای قربانيانش كشف شد. افرادی مانند هيملر (رئيس پليس مخفی هيتلر موسوم به گشتاپو) و ريچارد هلمز و جيمز انگلتون (اولی ريس سازمان CIA و دومی رئيس ستاد ضد جاسوسی در CIA) برای رسيدن به هدف خود از هيچ امری رويگردان نبودند.

بریا، او رئیس پلیس مخفی مخوف استالین بود

هیملر، یکی از روئسای گشتاپو از خوفترین سازمانهای پلیس مخفی جهان
جيمز انگلتون

ريچارد هلمز
منبع : ویکی آریا
نظرات شما عزیزان:
|