یک اندیشکده آمریکایی در مقالهای به بررسی روابط ایران و روسیه پرداخته و نوشت: آمریکا برای اعمال فشار بر تهران، باید روابط خود را با روسیه استحکام ببخشد. کارمندان سابق بخش سیاسی و اقتصادی سفارت روسیه در تهران در طول سالهای ۲۰۰۶ تا ۲۰۰۹، ضمن بررسی روابط تهران و مسکو، از موقعیت ژئوپلتیک ایران و مسائل امنیت ملی روسیه به عنوان دلایل کرملین برای حفظ این رابطه نام برده، و در کنار ارائه راهکارهای پیش روی آمریکا برای کاستن آثار این پیوندها بر منافع واشنگتن، رابطه میان این دو کشور همسایه را الگویی مناسب برای ایجاد پیوندهای تعاملی پایدار با جمهوری اسلامی میداند.
* راهبرد مسکو در رابطه با تهران، بر مبنای سیاستهای موردی استوار است
در طول دو دهه گذشته، روند روابط ایران-روسیه، تا اندازهای برای دیگر نقشآفرینان عرصه بینالمللی غیرقابل پیشبینی به نظر رسیده است. به سختی میتوان کشور دیگری را یافت که در طول مدتی چنین کوتاه، روابطی تا این اندازه پر افت و خیز را با مسکو تجربه کرده باشد. بسیار پیش آمده که دورههای گفتمان پویای سیاسی میان دو حکومت در مسکو و تهران، به ناگاه و با وقفههایی طولانی از هم گسسته شده است؛ وقفههایی که در طول آن دو طرف یکدیگر را به قصور در عمل به تعهدات یا حفظ پیمانها متهم کردهاند.این دگرگونی و ناپایداری عمدتا به نبود یک راهبرد شفاف، منطقی، و قابلاجرا در تعیین سیاستهای روسیه در ارتباط با ایران نسبت داده شده است؛ و حقیقتا نیز، رفتار مسکو با همسایه جنوبی خود را بیش از هر چیز میتوان بر مبنای سیاستهای موردی و جزئی -بنا به موضوع رابطه- ارزیابی کرد، و نه سیاستی کلی در برابر تهران. با هر پیشامد هر موضوع جدیدی، کاملا امکان دارد که روسیه رویکردی متفاوت در قبال ایران اتخاذ کند. به عبارت دیگر، گفتوگوهای اخیر میان دو حکومت را نمیتوان نشانهای از شکوفایی روابط میان دو کشور دانست، که بهتر است آن را نتیجه همپوشانی موضعی منافع دو حکومت در دستهای از موضوعات مختلف به حساب آورد، که هر کدام از این موضوعات در نظر مسکو از اهمیت و اولویتهای متفاوتی برخوردار است.ادامه….
* روسیه در ایران از منافع ملی آشکاری برخوردار است
از این دیدگاه، توسعه و پیشرفت روابط ایران و روسیه را نمیتوان کاملا غیرقابل پیشبینی به حساب آورد، زیرا این روند از قوانین مشخصی پیروی میکند. با وجود اینکه مسکو فاقد دستور عملی یکپارچه یا درکی شفاف از ترتیببندی اولویتهای خود در رابطه با جمهوری اسلامی است، اما به طور قطع، دارای منافع ملی آشکاری در ایران است، که به سیاستهای خارجی روسیه، شکل میدهد.
به تبع تلاش برای تغییر آن دسته از مواضع روسیه -در قبال ایران- که ریشه در این منافع دارد، به احتمال زیاد ناموفق خواهد بود. اما در برابر، همکاری، گفتمان، و برآوردی دقیق از اینکه منافع غرب و روسیه، در کجا و بر سر چه موضوعاتی دارای همپوشانی هستند، میتواند در فرآیند تغییر رفتار این کشور در قبال ایران، نتایج مثبتی به همراه داشته باشد. مهمترین عوامل تعیینکننده در سیاستهای مسکو در برابر تهران به شرح زیر است:
- برتری در روابط روسیه و آمریکا. روسیه مصمم است که عمدتا از طریق چانهزنی و مصالحه، روابطی با آمریکا برقرار کند. این هدف به واسطه تقویت تدریجی روابط غیررسمی و نیمهرسمی میان نخبگان اقتصادی، سیاسی، و فرهنگی روسیه، و غرب، پشتیبانی میشود. تحت این شرایط، مسکو از ایران به عنوان اهرم فشاری برای بالا بردن وزن خود در گفتوگوهای سیاسی با واشنگتن بهره میبرد. مقامات روس بارها از این روش، چه در طول دورههای صلح و دوستی، و چه در برهههای پرتنش روابط خود با آمریکا، استفاده کردهاند؛ در اولی با تعلیق و در دومی با افزایش میزان و سطح همکاریهای خود با تهران.
* افزایش فعالیت ناتو در مجاورت مرزهای روسیه، غالبا منجر به تحکیم پیوندهای میان مسکو و تهران شده است
- مسائل امنیت ملی. یکی از مهمترین عوامل تعیینکننده در سیاستهای خارجی مسکو، عدم پذیرش هر گونه حضور نظامی آمریکا-ناتو در نزدیکی مرزهای روسیه یا در مناطقی است که مسکو به آنها به عنوان محدوده اهداف سیاسی و منافع روسیه مینگرد. روسیه، که نمیتواند پاسخی درخور و برابر به چالشهای سیاسی-نظامی آمریکا-ناتو بدهد، علاقهمند است که در مقابل با اقدامات نامتقارن تلافیجویانه، واکنش نشان دهد. در این میان، تشدید موقت همکاریهای مسکو با مخالفان واشنگتن و اروپا، یک اقدام نامتقارن تلافیجویانه محسوب میشود. به تبع، همیشه میتوان میان دورههای پیشرفت و شکوفایی در روابط ایران و روسیه، و دورههای سختی و تنش در گفتمان میان مسکو و غرب ارتباط مستقیمی یافت.
* رابطه با ایران میتواند منجر به افزایش نفوذ روسیه در منطقه شود
- حضور ایران در منطقهای که روسیه از آن به طور سنتی به عنوان فضای راهبردی و منافع تاریخی خود یاد میکند؛ منطقهای که آسیای مرکزی، ماورا قفقاز، و حوزه دریای خزر را دربرمیگیرد. درست از زمان سقوط شوروی، مسکو همیشه در تلاش بوده است که نقش قدرت برتر را در قلمرو شوروی سابق بازی کند، و به تبع هر تلاشی از سوی قدرتهای خارجی برای نفوذ به این مناطق از جانب مسکو غیرقابل تحمل و آزاردهنده تلقی میشود. موقعیت ژئواستراتژیک ایران، به مسکو اجازه میدهد که نفوذ خود را به شکل چشمگیری در حوزه دریای خزر، قفقاز، آسیای مرکزی، خاورمیانه، و حوزه خلیجفارس گسترش دهد. این مساله مسکو را وادار میسازد که بر سر بازه گستردهای از موضوعات سیاست خارجی خود، ضرورتا با تهران به گفتوگو بنشیند.
با توجه به شباهتهای میان رویکرد این دو کشور در قبال تعدادی از موضوعات منطقهای، مسکو، تهران را در رابطه با برخی از مسائل، شریک مهم خود میداند. در عین حال، مقامات روسیه به طور کامل به تهران اطمینان ندارند: آنها هنوز در مورد برخی از فعالیتهای منطقهای ایران، خطر بهبود مجدد روابط ایران و آمریکا، و نقش بالقوه این کشور به عنوان عاملی برای شروع مجدد درگیریهای منطقهای احساس نگرانی میکنند.
* روسیه گواهی محکم و مستدل از نیت تهران برای ساخت سلاح اتمی در دست ندارد
- گسترش تسلیحات هستهای. حکومت روسیه مخالف دستیابی ایران به سلاح هستهای است؛ زیرا بر این باور است که چنین پیشرفتی میتواند توازن قوا در منطقه را به شدت، و البته نه به نفع مسکو، تغییر دهد. همانطور که از سوی برخی از کارشناسان حکومتی روسیه نیز اعلام شده است، ایرانی هستهای ممکن است سیاستهای مستقل و تهاجمیتری را در قبال مناطق قفقاز و آسیای مرکزی اتخاذ کرده، و از سوی کشورهای خاورمیانه که از حکومتهایی با ثباتی کمتر برخوردارند، به عنوان نمونهای مثالی در نظر گرفته شده و آنها را به سوی توسعه سلاحهای کشتارجمعی خود سوق دهد.
با این حال، مقامات رسمی و کارشناسان روسیه گواهی محکم و مستدل بر تصمیم تهران در خصوص تولید سلاح اتمی در دست ندارند. به علاوه آنها معتقدند که تهران در میانمدت، فاقد توانایی لازم برای دستیابی به چنین هدفی است و به تبع آن دسته از اظهارات مقامات رسمی ایران که خلاف این را میگوید، چیزی جز لافزنی سیاسی نیست. تحت این شرایط، مسکو تنها گهگاهی نسبت به ادامه پژوهشهای هستهای در ایران ابراز نارضایتی میکند، و آن هم تنها زمانی که تهران بیش از اندازه در این زمینه سرسختی به خرج داده باشد. مسکو دریافته است که افزایش بیش از اندازه فشار بر ایران در این زمینه، میتواند به سطح روابط میان دو کشور در دیگر موضوعاتی که در آنها، پشتیبانی تهران (یا دستکم اتخاذ موضعی بیطرفانه) برای مسکو از اهمیتی حیاتی برخوردار است، آسیب برساند.
* مسکو در روابط خود با تهران از منافع اقتصادی قابلتوجهی بهرهمند میشود
- منافع اقتصادی طبقه بالادست روسیه. ولادمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه و اعضای دولتش از ارتباطاتی نزدیکی با شرکتهای بزرگ دولتی و نیمه دولتی این کشور برخوردارند؛ تا جایی که رایزنی برای تامین منافع اقتصادی این شرکتها، به یکی از مهمترین اهداف سیاست خارجی روسیه بدل شده است. روابط با ایران را میتوان به عنوان نمونه بارزی از این ملاحظات به شمار آورد. این تنها یک تصادف ساده نیست که غالب داستانهای موفقیتآمیز تجاری در روسیه، همیشه حول شرکتهای وابسته به حکومت رخ میدهد. مسکو عملا برای مهار هیولای حریص اقتصادی خود هیچ تلاشی نمیکند.
* روسیه روابط خود با ایران را بر مبنای ارزیابی “هزینه-سود” تنظیم میکند
اینکه در نهایت روسیه، در میانه راه تهران-واشنگتن، دقیقا در چه موقعیتی قرار خواهد گرفت، تنها اندکی از نفوذ شخصی رهبر این کشور متاثر خواهد بود. پوتین، کسی که به رویکرد سفت و سخت میهنپرستانهاش در سیاستهای خارجی شهره است، حالا بار دیگر پس از پیروزی در انتخابات مارس ۲۰۱۲، زمام امور را در دست گرفته است.
این موضوع برای ایران بدین معنا است که باید منتظر تقویت تدریجی گفتمانهای سیاسی و اقتصادی خود با مسکو باشد. با این حال نباید به بازگشت پوتین، به چشم نخستین گام به سوی اتحاد روسیه و ایران نگریست. در نهایت این رویکرد عملگرایانه “هزینه-سود” است که در تعیین سیاستهای خارجی روسیه حرف اول را میزند. در نتیجه، در صورتی که غرب با فعالیتهایی که امنیت ملی و منافع اقتصادی روسیه را به خطر میاندازد، این کشور را تحریک نکند، بسیار بعید است که دولت پوتین در رابطه با ایران، دست به اقدام نامطلوب و غیرمنتظرهای، مانند از سر گرفتن فروش سامانههای دفاع هوایی اس-۳۰۰ به تهران بزند.
سود چنین اقداماتی هرگز نخواهد توانست هزینه آن را برای مسکو توجیه کند. حتی به رسمیت شناختن علنی ایران به عنوان اولویتی در سیاستهای خارجی روسیه، میتواند به کیفیت گفتمان مسکو با تعدادی از کشورهایی که دارای روابط پرتنشی با جمهوری اسلامی هستند -مانند آمریکا، اسرائیل، عربستان سعودی، و تعدادی از کشورهای کوچکتر حوزه خلیج [فارس]- آسیبی جدی وارد آورد.
به تبع، علیرغم این حقیقت که حفظ گفتمانی مثبت با تهران ضامن منافع روسیه محسوب میشود، مسکو به دقت روند پیشرفت روابط ایران و روسیه را زیر نظر دارد و نخواهد گذاشت سطح این ارتباط تا اندازهای افزایش یابد که بتواند در روابط کرملین با دیگر کشورها، ایجاد اختلال کند. همانطور که یکی از کارشناسان روس اشاره کرده بود، رابطه مسکو با ایران، در حقیقت یک “همکاری هوشیارانه” است.
* گفتمان مثبت آمریکا و روسیه، میتواند از ارزش راهبردی تهران در نظر مسکو بکاهد
با این حال واشنگتن میتواند با چند حرکت راهبردی، روسیه را به رعایت احتیاط حتی بیشتری در ایجاد ارتباط با تهران ترغیب کند:
- ادامه گفتمان مثبت آمریکا-روسیه. در جریان تلاش برای حل مناقشات میان آمریکا و روسیه، مسکو از مشاهده هر حرکتی که آن را تهاجمی یا خصمانه ارزیابی کند، بیزار و رویگردان است؛ در عوض با رویی خوش، تقریبا از هر نوع گفتمان سازندهای استقبال خواهد کرد. با توجه به خواسته همیشگی مسکو برای ایجاد روابطی حسنه با واشنگتن، گفتمانی مثبت بر سر مساله ایران و دیگر موضوعات، میتواند به طور جدی از نگرانیهای مسکو بکاهد. به علاوه اتخاذ چنین رویهای احتملا این طرز فکر را که از سرگیری روابط دوستانه با تهران میتواند به عنوان راهی کارآمد در پاسخ به چالشهای امنیت ملی ایجاد شده توسط دیپلماسی اخیر آمریکا مورد استفاده قرار گیرد، در میان نخبگان سیاسی روس تضعیف خواهد کرد.
* واشنگتن باید دلایل مستندی از وجود جنبههای نظامی در برنامه هستهای ایران به مسکو ارائه کند
- تبادل نظر و اطلاعات در خصوص ایران و برنامه هستهای این کشور. در صورتی که مقامات آمریکایی بتوانند اطلاعات مفصل و توضیحات شفافی در خصوص خطرات برنامه هستهای ایران برای ثبات منطقه، و همینطور میزان آسیب این مساله به کارآمدی نظام منع گسترش تسلیحات، تهیه کرده و آن را در اختیار مسکو قرار دهند، به احتمال زیاد روسیه مواضع خود را در قبال ایران تغییر خواهد داد.
با توجه به اشتیاق فراوان روسیه برای ممانعت از ظهور یک قدرت جدید مجهز به تسلیحات کشتارجمعی در نزدیکی مرزهای خود، ارائه دلایل محکمی بر وجوه نظامی برنامه هستهای ایران، ضرورتا از بیمیلی مسکو در اعمال فشار بر تهران از طریق اجرای تحریمها، خواهد کاست.
* روسیه هیچگاه حاضر به قطع کامل روابط خود با ایران نخواهد شد
- اتخاذ رویکردی موردی برای گفتمان بر سر مسائل مربوط به ایران. همانطور که پیش از این نیز شرح داده شد، به خاطر نبود راهبردی جامع و منسجم در قبال رابطه با ایران، مسکو کماکان به رویکرد موردی خود در برخورد با تهران ادامه خواهد داد. بنابراین مقامات آمریکایی میتوانند با برخوردی مجزا و مستقل با هر مساله خاص در روابط ایران و روسیه، از قدرت نفوذ و تاثیرگذاری بیشتری بر سیاستهای مسکو در قبال تهران برخوردار باشند. یک رویکرد کلی -مثلا درخواست از مسکو برای قطع تمام اشکال مختلف روابط خود با ایران در آن واحد، صرف نظر از آثار نامطلوب چنین اقدامی بر منافع روسیه- به طور قطع ناکارآمد خواهد بود.
- پرهیز از هرگونه اقدامی که بتواند موجب ایجاد اتحادی میان ایران و روسیه شود. هر فعالیتی از سوی آمریکا که از نظر روسیه تهدیدی برای امنیت ملی این کشور قلمداد شود، میتواند اقدام تلافیجویانه شدیدی را از سوی مسکو به همراه داشته باشد؛ اقدامی مانند تقویت ارتباطات مسکو با تهران. آمریکا میتواند با آغاز گفتوگوهای سازندهای با روسیه، بر سر موضوعات کلیدی و مهمی چون مساله دفاع موشکی در اروپای شرقی، حضور ناتو در افغانستان، نفوذ غرب در قفقاز و آسیای مرکزی، و ساخت خطلوله ماورا قفقاز، مانع از تحقق چنین سناریویی شود.
* روشنفکران و تحلیلگران بیطرف مسائل سیاسی در روسیه، ایران را به غرب ترجیح میدهند
- گسترش همکاریهای اقتصادی با نخبگان تجاری روسیه. تجارب موجود در برخورد با فعالان تجاری روسیه به وضوح نشان میدهد که پیوندهای محکم اقتصادی با غرب میتواند شرکتهای روسی را به کاهش روابط تجاری خود با ایران و حتی ترک کامل این کشور مجاب کند. به علاوه، با توجه به روابط نزدیک میان حکومت روسیه، و نخبگان اقتصادی این کشور، میتوان دریافت که قدرت گرفتن پیوندهای تجاری میان آمریکا و روسیه، به احتمال زیاد بر گفتمان سیاسی میان مسکو و ایران نیز بیتاثیر نخواهد بود.
-گسترش روابط با روشنفکران و کارشناسان روسی بر سر موضوع ایران. روسیه مایل است، تجربه آمریکا در ایجاد رابطه تعاملی میان حکومت و اندیشکدههای داخلی را تکرار کند؛ این سنت نسبتا جدید به شکلی پویا در حال توسعه و گسترش است. مقامات روس غالبا به کارشناسان مشغول در مراکز پژوهشی دولتی و غیردولتی، توجه ویژهای دارند؛ هر چند که این رابطه همیشه به صورت رسمی پیگیری نمیشود.
* مسکو نیازمند تضمینی برای حفظ منافعش در ایران است
- ارائه تضمینی برای حفظ منافع روسیه در ایران. با توجه به پیامدهای سرنگونی صدام حسین و معمر قذافی، نخبگان سیاسی روسیه به طور جدی نگران از دست رفتن نفوذ اقتصادی و سیاسی مسکو در خاورمیانه هستند. مقامات روسیه بر این باورند که مذاکره میان واشنگتن و تهران، موقعیت اقتصادی و سیاسی این کشور در ایران را به شدت تضعیف کرده و منجر به شکل گرفتن اتحاد ضدروسی دیگری خواهد شد که از پتانسیل نفوذ بالایی بر مناطق آسیای مرکزی و قفقاز برخوردار است. تحت این شرایط، تعهد واشنگتن به احترام به منافع روسیه در ایران، احتمالا مانع از آن خواهد شد که مسکو برای خنثی کردن پیشرفتهای احتمالی در رابطه ایران و آمریکا دست به کار شود.
* غرب باید روش تعامل با جمهوری اسلامی را از مسکو بیاموزد
در حالی که واشنگتن کماکان میکوشد جامعه بینالمللی را در رابطه با نگرانیهای موجود در مورد ایران بسیج کند، نقش روسیه بیش از پیش پررنگ و پراهمیت مینماید. روسیه علاوه بر یک کرسی شورای امنیت، در سطوح بسیاری، از پیوند نزدیکی با تهران برخوردار است؛ و این در حالی است که رهبر ایران مسکو را در قالب اهرمی برای کاستن از سنگینی فشارهای آمریکا میبیند. در نتیجه با مجاب کردن مسکو به پشتیبانی از تحریمهای یکجانبه آمریکا و دیگر اقدامات ضروری، واشنگتن به ابزار دیگری برای تاثیرگذاری بر تهران دست خواهد یافت.
از سوی دیگر، بررسی روابط دیرپای دوجانبه میان روسیه و ایران، میتواند الگوی مناسبی را برای یافتن روشهایی کارآمد در جهت ایجاد تعامل با جمهوری اسلامی، در اختیار غرب قرار دهد. به عنوان مثال، این دو کشور موفق شدهاند، علیرغم تمام اختلافات اساسی خود در منافع و رویکردهای سیاسی، که غالبا مانع از اتفاق نظر میشود، بر سر تعداد زیادی از موضوعات بسیار پراهمیت -مانند قاچاق مواد مخدر، تروریسم، بیثباتی در افغانستان و قفقاز، و حضور نیروهای غیرمنطقهای در آسیای مرکزی و حوزه دریای خزر- به توافقات ارزندهای برسند.
با این حال هنوز هم هر تلاشی برای آغاز گفتمانی پویاتر میان آمریکا و روسیه بر سر مساله ایران، به درکی شفافتر از روابط ایران و روسیه، نقش تهران در راهبرد خارجی روسیه، و همینطور اشتیاق و توانایی مسکو در اجرای تاکتیکهای فشار [بر تهران] نیاز دارد.