دهکده روابط بین الملل دهکده روابط بین الملل

 
دهکده روابط بین الملل
 
 
منوی اصلی
صفحه نخـــــست
چــــاپ صفــــحه
خـــانه كردن وب
ذخـــــیره صفحه
پـست الکترونیک
بایگـــانی مطالب
در باره ی ما
 

بادرود بر کاربرمحترم هدف از ارائه مطالب این وبلاگ فقط درجهت شناختن بهتر فضای روابط بین الملل ومفاهیم مربوطه به آن است وبه هیچ عنوان به حزب یا گروهی هیچ تعلقی ندارد ونخواهد داشت. با سپاس -نیکنام
موضاعات
سخنی با شما خاورمیانه خلیج فارس مقالات سیاسی یک هفته باخبر سازمانهای بین المللی برگه هایی از تاریخ شخصیتهای بین المللی اندیشه سیاسی امنیت در روابط بین الملل کتابخانه پیمانهای بین المللی انرژی
پیوند وبلاگ
ردیاب خودرو

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان POWER PLAY و آدرس powerplay.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






 

فال حافظ

جوک و اس ام اس

قالب های نازترین

زیباترین سایت ایرانی

جدید ترین سایت عکس

نازترین عکسهای ایرانی


آرشیو ماهیانه
بهمن 1391
دی 1391
شهريور 1391
مرداد 1391
تير 1391
خرداد 1391
ارديبهشت 1391
فروردين 1391
نویسندگان
نویسندگان
پیوند وبلاگ
مرکز آموزش و پژوهش های بین المللی وزارت امور خارجه
یو . اس . کلوزآپ
مرکز مطالعاتی رند
وبلاگ دکتر پیروز مجتهدزاده
مرکز مطالعاتی و نظرسنجی پیو
موسسه مطالعاتی اسپن
موسسه بروکینگز
چشم انداز توسعه وامنیت
Barry Buzan
JOHN .MEARSHEIMER
Francis Fukuyama
FOREIGN AFFAIRS
Joseph Nye
بررسی استراتژیک
موسسه ابرار معاصر
انجمن ژئوپلیتیک ایران
پورتال جامع سیاسی
وبلاگ تخصصی سیاسی
پزوهشگاه مطالعات راهبردی
دانشکده روابط بین الملل
henry kissinger
وبلاگ دکتر مجید تفرشی
وبلاگ دکتر مجید استوار
سازمان ملل متحد
سازمان کشورهای صادر کننده نفت(اوپک)
دانشگاه آزاد اسلامی واحد رشت
وزارت امور خارجه
مركز مطالعات عالي بين الملل
باشگاه انديشه
مركز پژوهش هاي علمي ومطالعات استراتژيك خاورميانه
کتابخانه دید
موسسه مطالعات ايران واوراسيا
پايگاه تخصصي سياست بين الملل
كتابخانه الكترونيكي وزارت امور خارجه
مرجع تخصصي علوم سياسي و روابط بين الملل
پرتال جامع علوم انساني
دفتر مطالعات سياسي وزارت امور خارجه
مرکز مطالعات استراتژیک
ایران دیپلماتیک
دیپلماسی ایرانی
حمل ماینر از چین به ایران
حمل از چین
بوق دوچرخه
یکانسر
آی کیو مگ
ریحون مگ

:: تمام پیوندها ::
 
طراح قالب و کد های جاوا...

كاربران آنلاين: نفر
تعداد بازديدها:
RSS

طراح قالب و کد های جاوا...

Www.LoxBlog.Com

کد های وجاوا :

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 400
بازدید دیروز : 33
بازدید هفته : 439
بازدید ماه : 442
بازدید کل : 250537
تعداد مطالب : 479
تعداد نظرات : 5
تعداد آنلاین : 1

تماشا

ناتو و روابط آمریکا - اروپا پس از ۱۱ سپتامبر

ناتو و روابط آمریکا - اروپا پس از ۱۱ سپتامبر: یکجانبه‌گرایی و چندجانبه‌گرایی

ناتو

مقدمه

ناتو در سال‌های پس از جنگ جهانی دوم ایجاد شد و به طولانی‌ترین و قدرتمندترین اتحادیه نظامی ـ سیاسى در طول تاریخ، محور رابطه فراآتلانتیکى، مهم‌ترین پل ارتباط دو سوی اقیانوس اطلس و محمل حضور نظامی آمریکا در قاره اروپا و تاثیرگذار بر سیاست‌های این قاره تبدیل شد. این سازمان در دوران جنگ سرد با کسترش تدریجى، کشورهای جدیدی چون آلمان غربى، ترکیه، یونان و اسپانیا را هم تحت پوشش قرار داد. در دوران پس از جنگ سرد نیز با وجود از میان رفتن شوروی و اتحادیه ورشو، این سازمان به حیات خود ادامه داد و حتى از لحاظ ماموریتى و تعداد اعضا نیز گسترش یافت و ماموریت‌های حفظ صلح، مدیریت بحران، ملت‌سازی و... را نیز به عهده گرفت و در عمل به ابزار انجام اصلاحات در اروپای شرقی و اتحاد شوروی و مانع بازگشت و تسلط سازوکارهای پیشین حاکم در روابط قدرت در این منطقه تبدیل شد.

  واقعه ۱۱ سپتامبر تاثیر زیادی بر روابط بین‌الملل و از جمله بر روابط بین کشورهای اروپایى و آمریکا و همچنین وضعیت ناتو داشت. تغییر سمت توجه و تمرکز استراتژیک این اتحادیه به سمت جهان اسلام و تحت پوشش قرار دادن بخش بیشتری از ارویای شرقی و حساسیت‌زدایی از روسیه، بخشى از این تحولات به شمار می‌آید. بنابراین ناتو به عنوان جدی‌ترین ابزار پیوند آمریکا و اروپا حضوری فعال در محیط امنیتى جمهوری اسلامى ایران پیدا کرده است و علاوه بر کارویژه‌های قبلی، به عنوان ابزاری برای عملیات مشترک، استانداردسازی نیروهای مسلح کشورهای عضو و ابزار مدیریت بحران، ابزاری ملت‌سازی و ابزار تاثیرگذار بر محیط جهان اسلام تبدیل شده است .

  روابط آمریکا و اروپا از طریق ناتو نقش تعیین‌کننده‌ای در ساختار سیستم بین‌الملل و وضعیت خود ناتو دارد. این مسئله از موارد بسیار حساس و حیاتى در صحنه بین‌الملل امروز محسوب می‌گردد. مهم‌ترین مسئله‌ای که امروزه سیستم بین‌الملل را تحت تاثیر قرار داده، این پرسش اساسى است که چه عاملى در سطح جهانى باعث پیوند (امنیتى) کشورهای قدرتمند و احساس تهدید مشترک از طرف آنها شده است و این احساس تهدید مشترک چه پیامدهایى برای امنیت جهانی و حتى ساختار سیستم بین‌الملل و همچنین کشوری چون جمهوری اسلامی ایران خواهد داشت.

  روابط آمریکا و اروپا

  کشورهای ارویایی و امریکا، در سال‌های پس از جنگ سرد، پیوندها و وابستگى اقتصادی گسترده‌‌ای به یکدیگر پیدا کرده بودند. بر اساس آمار موجود در سال ۲۰۰۰ آمریکا ۲۲ درصد تجارت اتحادیه اروپا و اتحادیه اروپا (با ۱۵ عضو) حدود ۱۹ درصد تجارت آمریکا را به خود اختصاص می‌دادند. در این سال سرمایه‌گذاران آمریکا ۷۷ درصد سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی در اروپا و اروپاییان نیز دو‌سوم سرمایه‌گذاری خارجیان در آمریکا را به خود اختصاص می‌دادند. این میزان در مقایسه با سایر کشورها و مناطق، اولویت و حجم بسیار بالاتری را نشان می‌دهد. به طور مثال، سرمایه‌گذاری سالانه اروپاییان تنها در ایالت تگزاس، از مجموع سرمایه‌گذاری ژاپنى‌ها در ۵۰ ایالت آمریکا بیشتر بوده و سرمایه‌گذاری آمریکا در اروپا، برابر با کل سرمایه‌گذاری آمریکا در سایر دنیاست. (Baldwin, 2003, p. 30) جدول زیر بیانگر توان اقتصادی این دو بخش مهم جهان و نقش آنها از شاخص‌های مهم قدرت در جهان در آغاز قرن ۲۱ می‌باشد.

  این پیوندهای اقتصادی، از یک سو بیانگر و تجلی منافع مشترک و پیوندهای سیاسى و امنیتى این دو منطقه و از سوی دیگر، تقویت‌کننده این رابطه بود.

  با وجود این رابطه، در طول دوران جنگ سرد اختلافات متعددی بین آمریکا و متحدین ارویایى به ویژه فرانسه به وجود آمده بود. گرچه حتى این اختلافات در یک مورد باعث خروج فرانسه از ساختار نظامى ناتو گردید ولى به دلیل وجود تهدید قدرتمند اتحاد شوروی، تحت‌الشعاع تصور تهدید موجود قرار مى‌گرفت و بازتاب بیشتری در روابط بین این دو منطقه پیدا نکرد. فروپاشى شوروی و نظام دوقطبى
 
  توان و نقش اقتصادى اروپا و آمریکا در سال ۲۰۰۰ (۱)

 

اروپا (با ۱۵ عضو جدید)

آمریکا

جمعیت

 ۳۷۷/۶ میلیون نفر

۲۸۴/۲ میلیون نفر  

تولید خالص داخلی

 ۷/۸۳۶ میلیارد دلار

 ۹۸۹۶ میلیارد دلار

درصد از صادرات جهانی

 ۱۷/۲

 ۱۵/۷

درصد از واردات جهانی

 ۱۸/۲

 ۲۳/۹

رتبه هزینه‌های دفاعی در جهان/ میزان بودجه دفاعی

 رتبه دوم جهان/ ۱۵۰ میلیارد دلار

 رتبه اول جهان/ ۴۵۰ میلیارد دلار

  الزامات پیشین را نیز از میان برداشت و در طول دهه ۹۰ با زیر سوال رفتن فلسفه وجودی ناتو، اختلافات اروپا و آمریکا در حال عیان شدن بود. در اواخر قرن بیستم مناقشات درون قاره اروپا و ماموریت‌های وراسرزمینى، نقش‌های جدیدی را فراروی ناتو قرار داد. رویارویی با بحران‌های جدید و مدیریت بحران و ماموریت‌ها در بوسنى و هرزگوین و کوزوو، آزمونى جدید برای ناتو محسوب مى‌گردید.

  کشورهای اروپایی در دوران پس از جنگ سرد، خود را به مسائل داخل قاره اروپا محدود کردند و نقش چندانى در مشارکت در مسائل تامین امنیت بین‌المللی برای خود قایل نشدند. مشکلات اقتصادی این کشورها نیز باعث شد تا بودجه‌های نظامی و سرمایه‌گذاری بر پژوهش‌های دفاعى با کاهش گسترده‌ای روبرو کردد. کاهش شدید بودجه‌های نظامى و کاهش توان عملیاتی در کشورهای اروپایى(۲) و افزایش بودجه نظامی و توجه به تکنولوژی و توان نظامی در آمریکا، باعث شد اختلاف موجود توان نظامی بین آمریکا و اروپا گسترده‌تر گردد. این اختلاف فاحش در عملیات ۷۸ روزه ناتو علیه یوگسلاوی در مسئله کوزوو در سال ۱۹۹۹ تجلى یافت. در این عملیات که از طرف ناتو انجام گرفت، حدود ۹۰ درصد تجهیزات دقیقا هدایت‌شونده (Precision Guided Munitions) توسط جنگنده‌های آمریکا به کار گرفته شد، ۱۰۰ درصد توانایى ترافیک و مسدود کردن توان یوگسلاوی، ۹۰ درصد نظارت هوا به زمین و ۸۰ درصد عملیات سوخت‌رسانی تانکرهای هوایی توسط آمریکا تامین شد. (Lans Ford and Tashev, 2005, p. 292)

  پس از ۱۱ سپتامبر

  تا پیش از واقعه ۱۱ سپتامبر، آمریکا مى‌کوشید با عناوینى همچون مداخله بشردوستانه و توسعه حقوق بشر، سیاست‌های مداخله‌گرانه خود در امور جهانی را توجیه نماید ولی به علت اختلاف نظر و منافع، کشورهای اروپایی به اتخاذ سیاست‌های مستقل و متفاوتی روی آورده بودند و روسیه نیز برای ایجاد توازن قدرت آمریکا به سمت همکاری استراتژیک با چین پیش می‌رفت و گروه شانگهای در همین چارچوب شکل گرفت.(Sussex, 2003, p. 39) ناتو نیز تا حدودی تحت تاثیر این اختلافات قرار داشت. با وجود آنکه در سال ۱۹۹۹ سه کشور لهستان، مجارستان و جمهوری چک به این سازمان پیوسته بودند ولی حتى از پیشرفت همگرایى این سه کشور نیز نارضایتى گسترده‌ای در داخل ناتو وجود داشت این سازمان به تدریج به سازمانى بى‌خاصیت و پر اختلاف تبدیل می‌شد.

  واقعه ۱۱ سپتامبر که خود یک عملیات منحصر به فرد و یک شیوه جنگ جدید بود، تاثیرات منحصربه فردی در صحنه روابط بین‌الملل از خود به جای گذاشت و ساختار سیستم بین‌الملل، نوع و شکل روابط، تهدیدات، اتحادها و حتى مفاهیم را به صورت اساسى تغییر داد. این واقعه، شکل روابط و تعامل قدرت‌های یزرگ جهانی را نیز تحت تاثیر قرار داد.

  به طور کلى واقعه ۱۱ سپتامبر بر همه ابعاد مهم روابط بین‌الملل تاثیرات گسترده‌ای برجای گذارد. تحت تاثیر این تحولات، روابط فراآتلانتیکی پس از ۱۱ سپتامبر را مى‌توان در سه دوره متفاوت مورد ارزیابى قرار داد. این دوره‌ها عبارتند از:

  ۱. دوران طلایی حمایت از آمریکا

  طرح یک دشمن مشترک، خطرناک و جدید و طرح مفاهیمی وحدت‌بخش و توجیه‌کننده همچون جدیت خطر تروریسم و «مبارزه با تروریسم» قدرت‌های بزرگ را به تدریج در یک جبهه واحد قرار داد و برخى از کشورها نیز، منافع خود را در پیوستن به این جبهه واحد قدرت‌های بزرگ تشخیص دادند. آمریکا نیز کوشید استفاده از مزایای متعددی را به پیوستن به این جبهه پیوند دهد. ملاحظات استراتژیک نیز باعث ورود برخی از قدرت‌ها به این اتحاد جدید گردید: به طور مثال، پاکستان برای تبرئه خود و اثبات وابستگى به واشنگتن، هند و کشورهای عربی میانه‌رو برای احساس خطر و تهدیدات امنیت داخلى خود و چین و روسیه برای کسب مشروعیت سرکوبی مخالفین داخلى به سرعت به این اتحاد پیوستند. (Cohen-Tanugi, 2003, p. 54)

  ناتو بلافاصله پس از ۱۱ سیتامبر، برای اولین بار در تاریخ خود، به ماده پنچ منشور خود در حمایت از آمریکا متوسل شد که طبق این ماده بسیار مهم به کارگیری نیروی نظامى کشورهای عضو در موردی که یکى از اعضا مورد حمله قرار می‌گرفت، مشروع مى‌ساخت. شورای آتلانتیک شمالى در ۸ اکتبر همان سال موافقت کرد که هشت اقدام نظامى در حمایت از آمریکا و مقابله با تروریسم صورت گیرد که عبارتند از: افزایش مشارکت و همکاری اطلاعاتى، کمک به متحدین و سایر کشورهایى که ممکن است مورد حمله تروریستى قرار گیرند، فراهم کردن امنیت برای پاپگاه‌های آمریکا، تامین امکانات موردنیاز برای مقابله با تروریسم، ایجاد پوشش و تسهیلات لازم برای پروازهای عملیات ضدتروریسم، فراهم کردن دسترسى به کلیه بنادر و فضای هوایى کشورهای عضو در نبرد علیه تروریسم برای آمریکا و متحدین، به کارگیری واحدهای دریایی در مدیترانه شرقی، به کارگیری نیروهای هوابرد ناتو برای حمایت از عملیات علیه تروریسم.  (Lans Ford and Tashev, 2005, p. 288) در همین چارچوب هواپیماهای آواکس کشورهای عضو برای حمایت از فضای هوایی آمریکا به این کشور اعزام شدند.

  در حالی که تا پیش از ۱۱ سپتامبر همکاری حقوقى و امنیتى آمریکا با متحدین اروپایی محدود و موردی بود، ۱۱ سپتامبر محیطى را که همکاری امنیتى فراآتلانتیکى در آن شکل مى‌گرفت تغییر داد. این تغییر در روابط امنیتى و عملیاتی در سه شکل متجلى گردید:

  ۱. همکاری پلیسى و قضایی: تبادل اطلاعات، دستگیری‌ها و...؛
  ۲. توافق در هدف‌گیری شبکه مالى تروریست‌ها، بلوکه کردن حساب‌های مالی و...؛
  ۳. تعهد بر افزایش امنیت خطوط هوایى.(Rees, op.cit., p. 54)

  بنابراین، روابط دو سوی آتلانتیک به بالاترین درجه دوستى و اتحاد نزدیک شد. اولین رئس کشوری که پس از حمله ۱۱ سپتامبر در واشنگتن حاضر شد و حمایت همه‌جانبه از آمریکا را اعلان کرد ژاک شیراک، رئیس‌جمهور فرانسه، بود. در این دوران این کشور که همواره تا پیش از این علم مخالفت علیه آمریکا را برمى افراشت در عملیات اظلاعاتی، امنیتى، دریایى، قضایى و پلیسى همکاری نزدیکى با آمریکایی‌ها برقرار نمود (Pauly, op.cit., p. 11)، تیتر لوموند فرانسه در ۱۳ سپتامبر به انگلیسى عبارتى سمبلیک بود: «ما همه آمریکایى هستیم». بدین ترتیب اروپایی‌ها اولین و متعهدترین ارائه‌کننده پیشنهاد کمک به آمریکایی‌ها بودند تا مسئولیت خود را در ناتو ایفا کنند.

  به دلیل این همسویى و نقش اساسى ناتو در این پیوند است که آرمیتاژ، معاون وقت وزیر دفاع آمریکا، در سفر مارس ۲۰۰۲ به بلغارستان و رومانی، مشارکت این کشورها در جنگ علیه تروریسم را ستود و گفت: «۱۱ سپتامبر تاثیر ناتو و کشورهای درخواست‌کننده عضویت را آزمود». (Sherman and Sussex, op.cit., pp. 55)

  ناتو در این دوران شاهد نقطه عطفى بود که نه تنها نقش و کارویژه آن را دستخوش آزمون و تحول می‌ساخت بلکه آینده آن را نیز تعیین می‌کرد و بار دیگر نقش خود را به عنوان اصلى‌ترین سازوکاری که آمریکا و اروپا را در مسائل سیاست استراتژیک و امنیتى کنار هم قرار مى‌داد، تثبیت کرد. (Lans Ford and Tashev, op.cit., p. 29) ناتو در اجلاس سران پراگ ۲۰۰۲ و استانبول ۲۰۰۴ کوشید نقش اساسى و محوری در جنگ علیه تروریسم را برعهده گیرد.

  ۲. دوران بروز تنش و بحران در روابط فراآتلانتیکى

  آمریکا بلافاصله پس از ۱۱ سپتامبر به اقدامات و عملیات گسترده یکجانبه‌گرایانه‌ای در صحنه بین‌المللی دست زد و در فاصله چند ماه پس از ۱۱ سپتامبر به افغانستان حمله کرد. در این عملیات نیز تصمیم‌گیرندگان سازمان ناتو پیشنهاد دادند که امکانات خود را برای این اقدامات آمریکا به کار می‌گیرند ولى آمریکا این پیشنهاد را رد کرد و هیچ یک از متحدین خود را در این عملیات مشارکت نداد و در عوض به سوی همکاری گسترده‌تر با کشورهای غیرعضو ناتو به ویژه روسیه و کشورهای آسیای مرکزی پیش رفت. روسیه با به کارگیری نیروهای آمریکایى در جمهوری‌های آسیای مرکزی و گرجستان موافقت کرد و این اساسی‌ترین و گسترده‌ترین تغییر در روابط استراتژیک دو کشور می‌باشد کـه از سال ۱۹۴۵ رخ داده است. آمریکا همچنین تحریم هند و پاکستان را لغو کرد و کشور چین را هم به میدان آورد. (Shearman, op.cit., p. 17)

  عدم استقبال واشنگتن در دخالت دادن ناتو در عملیات افغانستان، بیانگر اختلافات متحدین در دو سوی آتلانتیک بود. اختلافاتی که به تدریج گسترش یافت، در مسائل مختلف بروز کرد و در قضیه حمله به عراق به صورت یک بحران متجلى شد. یکى از این اختلافات بر سر دکترین جدید آمریکا بود. بوش، رئیس‌جمهور آمریکا، در ۲۹ ژانویه ۲۰۰۲ گفت: «آمریکا از عمل نظامی پیشدستانه (Preemptive Military Operation) برای مقابله با تهدید علیه آمریکا و متحدین محوری‌اش استفاده مى‌کند». دکترین جنگ پیشدستانه جرج بوش به عنوان بخشى از استراتژی امنیتى آمریکا در استراتژی امنیت ملی این کشور (۲۰۰۲) فرمول‌بندی شد: «در حالى که آمریکا همواره مى‌کوشد حمایت جامعه بین‌المللی را کسب کند، ما هراسى نداریم که در مواقع ضروری تنها عمل کنیم. برای آنکه حق خود را در عمل پیشدستانه علیه تروریست‌ها و بازداشتن آنها در آسیب رساندن علیه ملت و کشورمان اجرا کنیم» (Lansford, op.cit., p.xx) علاوه بر دکترین جنگ پیشدستانه، تعیین محور شرارت توسط جرج بوش، بحث تغییر رژیم با مخالفت گسترده اروپاییان روبرو گردید. همچنین در مسئله برخورد با زندانیان گوانتانامو و مسئله فلسطین نیز بین دو طرف اختلافاتى بروز کرد و حتى در مبارزه با تروریسم اغلب رهبران اروپایی اصرار داشتند که به جای جنگ باید به ریشه‌های تروریسم توجه کنیم.(Howorth, 2003, p. 19)

  اختلافات بین آمریکا و متحدین اروپایى تا حدی بود که حتى عده‌ای بیان مى‌کردند تمدن غرب نیز همانند امپراتوری روم که به دو بخش غربى و شرقى تقسییم شد در حال تقسیم شدن به دو بخش آمریکا و اروپا است. (زهرانى، ۱۳۸۴، ص ۵۰) نقطه اوج اختلافات بین متحدین در حقله آمریکا به عراق متجلى شد. کشورهای اروپایى به ویژه آلمان و فرانسه به شدت با هر اقدامى خارج از چارچوب سازمان ملل مخالفت مى‌کردند. اروپا در برابر عراق طرفدار روش‌های چندجانبه و روش‌های دیپلماتیک بود ولى آمریکا طرفدار روش‌های نظامی بود. اختلافات تا حدی اوج گرفت که یک نویسنده مشهور (کیگان) گفت: «گویى آنها از دو سیاره مختلف آمده‌اند، آمریکا مریخى است و اروپا ونوسى و آنها به دو زبان مختلف حرف می‌زنند. (Howorth, op.cit., p. 24) در این فرآیند هر یک از طرفین تصویر خاصى از مسائل داشتند که این اختلاف برداشت به مشکلاتی جدی منجر مى‌گردید. آمریکا فکر مى‌کرد به علت برتری سخت‌افزاری، اروپا تحت هر شرایطى از او تبعیت خواهد کرد. اروپا نیز که در طول قرن‌ها محور سیاست بین‌الملل بود، نمى‌توانست بپذیرد که کاملا تابع باشد. (Dassu and Menotti, 2005, p. 105)

  با اوج‌گیری اختلافات دو سوی آتلانتیک در حمله به عراق، ناتو نیز کارآیی خود را از دست داد. حتى پارلمان ترکیه به آمریکا اجازه نداد از خاک این کشور در مله به عراق استفاده کند، آمریکا نیز ناتو را در حمله به عراق دخالت نداد چون نمی‌خواست همانند قضیه کوزوو کشورهای کوچک و ضعیفى همانند لوکزامبورگ یا ایسلند او را محدود کنند. حتى در مرحله بعد نیز در ژانویه ۲۰۰۳ آمریکا موفق نشد در شورای آتلانتیک شمالى موافقت ناتو در حمایت از ترکیه در صورت حمله عراق را کسب کند و کشورهای فرانسه، آلمان و بلژیک ضمانت امنیتى ناتو به ترکیه را وتو کردند (Comish, ..., p. 63) در نهایت لرد رابرتسون دبیرکل ناتو برای حل این بحران مجبور شد مسئله را در کمیته طراحی دفاعی مطرح کند که فرانسه عضو آن نبود. رابرتسون این سه کشور را متهم کرد که اتحادیه را به تباهى مى‌کشند.(۳) آمریکا نیز که از همراهى متحدین قدیمى خود در ناتو ناامید شده بود، کوشید متحدین جدید خود را به تعبیر رامسفلد در اروپای جدید جستجو کند. کشورهای لهستان، چک و... نیز بیشترین همراهی را با آمریکا به عمل آوردند.

  همکاری اعضای جدید ناتو با آمریکا، پیوستن سایر کشورهای درخواست‌کننده عضویت را تسریع کرد و در سال ۲۰۰۴ کشورهای بلغارستان، استوانى، لیتوانی، لاتونی، رومانی، اسلواکی و اسلوانیا رسما به ناتو پیوستند. کشورهای جدیدالورود با توجه به منافع خود و مزایاى همکاری و مباحث سورای مجانی آمریکا را به اروپا ترجیح مى‌دهند. (Mihalka, op.cit., p. 281)

  ۳. دوران بازگشت به هماهنگى و همکارى

  عکس‌العمل سریع و موفق ناتو پس از ۱۱ سپتامبر کارآمدی و فلسفه وجودی آن را اثبات کرد و پس از آن نیز خود را به عنوان سازوکار اصلى همکاری امنیتى و نظامى آمریکا و اروپا تثبیت کرد. رویکرد یک‌جانبه‌گرایانه آمریکا در دوران جنگ عراق بار دیگر همکاری دو سوی آتلانتیک را به خطر انداخت و روابط بین متحدین را با بحران روبرو ساخت.

پس از این بحران دو طرف آتلانتیک تلاش کردند با تعدیل رفتارهای خود که اتحادیه را با خطر روبرو ساخته بود، بار دیگر در برابر تهدیدات جدید و فزاینده به ویژه مباحث جهان اسلام و آنچه که آنان گسترش تروریسم و سلاح‌های کشتارجمعى می‌نامند، متحد عمل کنند. این مسئله در درون ناتو نیز بازتاب گسترده‌ای داشت و تقریبا تمامی مفاهیم و دکترین‌های اتحادیه ناتو در سایه تهدید تروریسم مورد بازنگری قرار گرفت. مهم‌ترین سند جدید ناتو در این ارتباط «مفهوم نظامی ناتو برای دفاع در برابر تروریسم است که در سال ۲۰۰۲ در اجلاس سران پراگ به تصویب رسید. (Mora-Figueroa,...)

  آمریکا و اروپا در چارچوب مشترکات هویتى اساسى و تاکید بر اینکه فرایند جهانى شدن وابستگی متقابل این دو منطقه را به شدت افزایش داده، کوشیدند بحران پیش آمده را حل کنند (زهرانى، ۱۳۸۴، ص ۳۷) و (Sampaio, 2004, p. 4). هر دو طرف با توجه به نیازهای متقابل ضرورت همکاری را درک کرده و به سمت تنش‌زدایى پیش رفتند. آمریکا در سند رسمى استراتژی امنیت ملى خود در سال ۲۰۰۶ با تاکید بر این نکته می‌گوید: «ما باید از فرصت تاریخی عدم اختلاف اساسى میان قدرت‌های بزرگ نهایت استفاده را ببریم. دوران جدید نیازمند رهیافت‌هاى جدید است.(۴) آمریکا دریافت که به دلایل سیاسى و نظامی به اروپا نیازمند است (Binnendijk, 2004, p. 74) و بیان کرد برای جنگ با تروریسم، به تجربه سازمان‌های اطلاعاتى، قضایی و پلیس اروپایی نیاز دارد و آشنایی تاریخی بیشتر اروپا با اسلام منافع زیادی برای واشنگتن دارد. اروپا به دلایل تاریخى، موقعیت جغرافیایی، تنوع فرهنگى، موقعیت و تجربه دیپلماتیک می‌تواند واسطه بین واشنگتن و جامعه جهانى و به ویژه جهان اسلام باشد. (Cohen-Tanugi, op.cit., p. 55)

  نیروهای واکنش ناتو (۵) به پیشنهاد رامسفلد، وزیر دفاع آمریکا، بر اساس تصمیم اجلاس سران در پراگ تشکیل شد آمادگى اجرای هر نوع ماموریت در سراسر جهان را دارد. این نیرو در اکتبر سال ۲۰۰۵ به منظور کمک به دولت پاکستان در مسئله زلزله حدود ۱۰۰۰ نیرو با تجهیزات پزشکى، مهندسى و بالگرد و حدود ۱۱ فروند هواپیمای C130 کمک‌ها را به پاکستان منتقل کرد. همچنین دخالت در افغانستان (Zarlu, 2004, pp. 35-39) در قالب توسعه ماموریت‌های نیروهای امنیتى بین‌المللی (ایساف)(۶) و عراق در قالب آموزش نیروهای امنیتى، همگى بیانگر تقویت و مداخله بیشتر ناتو در مسائل بین‌المللی می‌باشد.

  ناتو بدین ترتیب بار دیگر نه تنها از یک نیروی دفاعی به نیروی امنیتى تغییر شکل داد بلکه در عملیات‌هایی از جنس ملت‌سازی و مهندسى اجتماعى درگیر شد. (Tully, www.isn.ethz.ch)

  یکى از مهم‌ترین دلایلی که در دوران جدید دو طرف را به اتخاذ سیاست‌های مشترکی وامى‌دارد، مفهوم جدید امنیت در عرصه بین‌المللی است.(۷) امروزه، به ویژه پس از ۱۱ سپتامبر تهدیدات امنیتى جهانى به گونه‌ای تغییر یافته که ابزار و شیوه‌های پیشین کارآیی چندانی ندارد. تهدیدات غیرسنتى و تهدیدات ناشی از تحولات اجتماعی و مذهبى و نه تصمیمات دولت‌ها باعث شده تا استراتژیست‌ها و تصمیم‌گیرندگان امنیتى دریابند ابزار سنتى همانند توازن، بازدارندگى و حتى مقابله کارآیى خود را از دست بدهند. همچنین این مسئله نیز برای کشورهای غربی مطرح شده است که مقاصد و توانایی دشمنان غیردولتى شناخته شده نیست و در نتیجه عدم اطمینان، به ویژگی اصلى سیاست امنیتى تبدیل شده است. چنین احساس تهدید و خطری، کشورهای غربی را در یک جبهه متحد شکل مى‌دهد. همکاری نزدیک متحدین دو سوی آتلانتیک در دوران دوم ریاست جمهوری بوش (از سال ۲۰۰۴) بیانگر اهمیتى است که دو طرف بر مسئله امنیتى جدید قائل مى‌شوند. همچنین هر دو طرف مجبور شده‌اند در شیوه عمل و سیاست‌های خود تجدیدنظر کنند. آمریکا که تجربه تلخ عراق را هنوز در پیش روی دارد، علاوه بر مشکلات عمل یکجانبه دریافته است که قدرت سخت‌افزاری و نظامى به تنهایى مشکلات آن کشور را در عراق حل نخواهد کرد.

  مسئله مقابله با توان هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران و هماهنگى اولیه اروپا و آمریکا در این مورد نیز در همین چارچوب قابل تجزیه و تحلیل و بررسی مى‌باشد. از سویی اروپا در مقابله با تهدیدات دوران جدید، مسئله چالش‌های جهان اسلام و خطر سلاح‌های کشتارجمعى خود را محتاج حمایت آمریکا مى‌داند و آمریکا نیز نمى‌خواهد تجربه عمل یکجانبه در عراق و محرومیت از حمایت‌های بین‌المللی و متحدین خود در اروپا و انزوا را تکرار کند. این دو مسئله آنها را به سمت اتخاذ راهکارهای مشترک سوق می‌دهد.

  این احساس تهدید مشترک و ملاحظات امنیتى جدید، باعث شده است که جامعه اروپا ـ آتلانتیک تمرکز استراتژیک خود را به سمت شرق معطوف کرده و بر خاورمیانه بزرگ متمرکز شوند. (Asmus and Jackson, 2005, p. 47) ناتو با کسترش به سمت شرق و زیر پوشش قرار دادن بخش زیادی از اروپای شرقى در عمل معنای جدیدی از مفهوم «غرب» ارائه داد و روسیه نیز با طرح خطر جهان اسلام توسط ناتو، دیگر گسترش این سازمان را خطرناک تلقى نمى‌کند. در فضای امنیتى جدید غرب دیگر محدود به اروپای غربى و آمریکا نیست و اروپای شرقى (و تا حدودی روسیه) را هم تحت پوشش قرار می‌دهد، حتى طرح عضویت اسرائیل در ناتو را نیز باید در این چارچوب گسترده مورد تجزیه و تحلیل قرار داد.

  چنین تحولاتى باعث شد تحلیل اندیشمندان مشهوری همانند چارلز کراتامر (Charles Krauthammer) و چارلز کوپچان (Charles Kupchan) مرگ ناتو و یا طلاق آتلانتیکی را بیان می‌کردند. یا رابرت کیگان که بر مریخى بودن آمریکایی‌ها و ونوسى بودن اروپایی‌ها و در نتیجه عدم توان درک یکدیگر تاکید می‌کرد، در عمل اثبات نگردد. (Gordon, op.cit., p. 76)

  نتیجه‌گیرى: ناتو در محیط امنیتى جدید

  با شروع قرن ۲۱ و پس از واقعه ۱۱ سپتامبر کشورهای اروپایی و آمریکا خود را از لحاظ ساختاری کاملا در برابر تهدیدات جدید، آسیب‌پذیر احساس کردند. آنها در برابر چالش‌های امنیتى جدید نه تنها احساس تهدید مى‌کردند بلکه سلاح ایمنى‌بخش چندانى نیز دراختیار نداشتند. واقعه ۱۱ سپتامبر برای آنها زنگ خطری بود که ضربه‌پذیری و بى‌دفاع بودن آنها را نمایان مى‌ساخت و این مسئله را تنها به آمریکا محدود نمى‌دیدند. از این زمان به بعد نوعى احساس نیاز به پاسخ مناسب و مشترک در این کشورها گسترش یافته است. ناتو به عنوان مهم‌ترین و ارزشمندترین سازوکار همکاری‌های دفاعى با قدمت چند دهه، می‌توانست به بهترین سازوکار امنیتى در محیط امنیتى جدید نیز تبدیل گردد.

  پس از تجربه یک بحران و تنش بین متحدین در قضیه عراق، اروپا و آمریکا دریافتند که در محیط امنیتى جدید، و برای بهره‌گیری از امتیازات همکاری متقابل و توان رویارویی با تهدیدات جدید باید در سیاست خود تجدیدنظر کنند. آمریکا با طرح دکترین جنگ پیشدستانه تنها راه مقابله با این تهدیدات را پیشگیری و پیشدستى و مهندسى اجتماعى و ملت‌سازی عنوان مى‌کند که در قالب طرح خاورمیانه بزرگ تجلى پیدا کرده است. در سند رسمى امنیت ملى آمریکا سال ۲۰۰۶ آمده است که «ناتو همچنان یکى از ستون‌های حیاتی سیاست خارجى آمریکاست. این سازمان هم‌اکنون به عنوان ابزاری برای صلح و ثبات در بسیاری از کشورهای جهان، فراتر از مرزهایش عمل می‌کند.(۸)

  آمریکا در محیط جدید، جنگ با تروریسم را مطرح مى‌کند و مى‌کوشد خطر اصلى را در رژیم‌های یاغی و محور شیطانی معرفی کند و راه‌حل آن را مقابله نظامی یکجانبه، عدم توجه به سازوکارهای بین‌المللی همچون سازمان ملل و تغییر رژیم می‌دانست؛ ولی اروپا با طرح خطر رژیم‌های ورشکسته به برخورد ریشه‌ای با مسئله تروریسم معتقد است.

  در قضیه برخورد با مسئله هسته‌ای ایران، به نظر می‌رسد دو طرف با پندگیری از گذشته مى‌کوشند با اتخاذ راهکاری چندجانبه و مشترک و در قالب سازمان‌های بین‌المللی، از مشکلات و تنش‌های گذشته اجتناب ورزند. تلاش آمریکا برای محور شدن اروپا و طرح مسئله در سازمان ملل متحد و ایجاد اجماع بین‌المللی بیانگر این مسئله مى‌باشد.

  محیط امنیتى جدید و توافق و اشتراک نظر ایجاد شده باعث شده است ناتو نیز نقش موثرتری در افغانستان، عراق، مدیترانه و حتی پاکستان به دست آورد و از ظرفیت عملیاتی و تاثیرگذاری بیشتری برخوردار گردد. ناتو در محیط امنیتى جدید تحت پوشش قرار دادن بخش اعظم کشورهای اروپایى (شامل اروپای شرقی) و رفع حساسیت روسیه با طرح خطر جهان اسلام، تمرکز استراتژیک خود را در خاورمیانه قرار مى‌دهد. تحولات جدید، ناتو را به جهان اسلام و همچنین محیط امنیتى جمهوری اسلاهی ایران نزدیک و نزدیک‌تر ساخته است. علاوه بر حضور مستقیم در افغانستان و عراق، عضویت همسایگان شمالى ایران در برنامه مشارکت برای صلح، زمزمه‌هایی برای عضویت آذربایجان در ناتو نیز طرح مى‌شود.

  تحولات ساختار سیستم بین‌المللى و محیط امنیتى بین‌المللی تاثیر مستقیمى یر کارویژه، نقش و آینده ناتو برجای خواهد گذاشت. ناتو دیگر یک ماشین جنگى نخواهد بود، در طول سالیان گذشته به عنوان ابزاری برای تسهیل گذار جوامع کمونیستی مورد استفاده قرار گرفته، به عنوان ابزاری برای عملیات مشترک و استانداردسازی بین نیروهای مسلح کشورهای عضو ایفای نقش کرده، محملی برای همکاری و گفتگوی دو سوی آتلانتیک بوده و به عنوان بخش منطقه‌ای سازمان ملل در ایجاد صلح (در مناطقى چون بالکان و افغانستان) تاثیر گذاشته است ولى دیگر به عنوان یک اتحادیه دفاعی مطرح نیست بلکه به عنوان محملى برای الزامات پیشین را نیز از میان برداشت و در طول دهه ۹۰ با زیر سوال رفتن فلسفه همکاری مطرح است. (Hisbourg, ..., p. 70) البته در صورتى که سیر تحول محیط امنیتى بین‌المللی به سمت پررنگ‌تر شدن تهدیدات امنیتى جدید پیش برود، می‌توان احتمال داد که مجددا به سمت یک اتحادیه دفاعی ـ امنیتى گرایش پیدا کند. احتمالى که چندان پررنگ نیست ولى در پرتو وضعیت به علت حضور پررنگ آن در محیط امنیتى کشورمان باید آن را جدی گرفت.

  منابع فارسى

  1. زهرانى، مصطفى (۱۳۸۴)؛ «یازده سپتامبر، جهانى شدن و برتری‌طلبى آمریکا»، در محمدجواد ظریف و مصطفى زهرانى، روندهاى جدید بین‌المللی، تهران، دفتر مطالعات سیاسى و بین‌المللی، صص ۶۸ ـ ۱

  English Reference

  1. Baldwin, Mattew (2003); "Trade and Economic Relations", in the John Peterson (ed), Europe, America, Bush, (London: Rout۱edge), pp. 29-46 
  2. Sikorski, Radek (2004); "NATO Has not Perished Yet", The National Interest, Spring, pp. 69-72 
  3. Lans Ford, Tom and Blagovest Tashev (eds) (2005); Old Europe New Europe and the U.S., Burlington, Ashgae
  4. Sussex, Matthew (2003), "Culture in Conflict", in the Petetr Sheannan and Matthew Sussex (ed), European Security After 9/11, Burlington: Ashgate, pp. 28-50
  5. Cohen-Tanugi, Laurent (2003); An Allianc at Risk, (London: John Hapkins University Press)
  6. Rees, Wyn; "Justice and Internal Security", in the John Peterson, Op.cit., pp. 47-59
  7. Pauly, Robert, "French Securiy Agenda in the Post 9/11 World", in the Tom Lonford and Blagovest Tashev (ed) Op. Cit., pp. 3-19
  8. Shearman, Peter; "Reconceptualizing Security After 9/11", in the Shearman and Matthew Sussex, Op. Cit., pp. 11-27
  9. Lansford, Tom, "U.S. Security Policy and the New Europe", in the Tom Lansford and Blagovest Tashev, Op.Cit., p.XX
  10. Howorth, Jolyon (2003); "Foreign and Defence policy Cooperation" in the John Peterson (ed), Europe, America, Bush: Transatlantic relations in the Twenty First Century (London: Routledge) pp. 13-28
  11. Rahmani, Mansour (2005); "NATO Involvement in Iraq and Euro-American Relations", The Iranian Journal of Int. Affairs, Vol.XVIII, No.4, pp. 505-522 
  12. Cornish, Paul; "NSTO: The Practice and Politics of Transformation", International Affairs, Vol.80, p. 63
  13. Dassu, Maita and Roberto Menotti (2005), "Europe and America in the Age of Bush", Survival, No.47, No.1, Spring, pp. 105-122
  14. Mihalka, Michael; "Values and Interests: European Support for the Intervention in Afghanistan and Iraq", in the Laddford and Tashev, Op.Cit., p. 281 
  15. Binnendijk, Hans (2004); "Transform NATO", The National Interest, Spring, pp. 72-76
  16. Mora-Figueroa, Dagmar De; "NATO Response to Terrorism", NATO Review, … 
  17. Sampaio, Jorge (2004); "Transatlantic Relationa" in the Daniel Hamilton (ed), Conflict and Cooperation in the Transatlantic Relations, (Lisboa: Calouste Gulbenkion Foundation), pp. 3-13
  18. Zarlu, Hillmi Akin; "A First in NATO: Peace Operations in Afghanistan", Perceptions (Dec. 2003-2004)
  19. Tully, Andrew; "NATO Shifting from Defense to Security Force", www.isn.ethz.ch
  20. Moustukis, Fatios and Rudra Chaudhuri (2005); "The Transatlantic Alliance Revisited: Does America Still Need 'Old Europe'?" Defence and Security Analysis, Vol.21, No.4, December
  21. Ronded Asmus and Bruce Jackson (2005); "Dose Israel Belong in the EU and NATO?", Policy Review, Feb-Mar., pp. 47-56
  22. Gordon, Philip; "The Transatlantic Alliance and the International System", in the Hamilton, Op. Cit., pp. 75-83
  23. Heisbourg, Francois; "From Old Alliance to New Partnership", in Hamilton, Op.Cit., pp.




نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






آخرین مطالب ...
» پنج راه حل سوزان مالونی به اوباما برای تعامل با ایران
» سوریه نقطه عطف سیاست خارجی اتحادیه اروپا
» اوباما و محدودیت‌های فروش سلاح
» قدرت مانور کره شمالی
» بحران اقتصادی جهان و افزایش فروش تسلیحات
» روسیه بازیگر مسلط در بازار تسلیحات هند
» آسیاگرایی آمریکا و تحدید چین
» ائتلاف ها در جهان تک قطبی
» غرب و چرخش معنادار در روش مواجهه با بحران سوریه
» نقش یهودیان در انتخابات ریاست‌جمهوری در آمریکا: پول یا رای؟
» اصول مندرج در اجلاس سران جنبش عدم تعهد
» معامله در واشنگتن
» ناآرامی‌ها در صحرای سینا؛ ابعاد و پیامدها
» شکل‌گیری مثلث منطقه‌ای ترکیه ـ عربستان ـ مصر
» بیم و امیدهای دموکراسی لیبی
» جنگ فرقه‌ای ـ درد زایمان خاورمیانه جدید
» راهبرد و دیدگاه جنبش عدم تعهد و ایران نسبت به یکدیگر
» امریکای لاتین؛ بازگشت سناریوهای کهنه با چهره جدید
» اندیشکده بروکینگز: بازگشت عربی القاعده و بهره‌وری از ایجاد هرج و مرج
» تقویت نیروهای اطلاعاتی آمریکا در افغانستان

Home | FeedBack

Copyright © 2008 LoxBlog.Com . All Rights Reserved. Translation Www.NazTarin.Com