بادرود بر کاربرمحترم
هدف از ارائه مطالب این وبلاگ فقط درجهت شناختن بهتر فضای روابط بین الملل ومفاهیم مربوطه به آن است
وبه هیچ عنوان به حزب یا گروهی هیچ تعلقی ندارد ونخواهد داشت.
با سپاس -نیکنام
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
POWER PLAY و
آدرس
powerplay.LXB.ir لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.
تبعات ژئوپلیتیکی استقلال احتمالی اقلیم کردستان عراق
تبعات ژئوپلیتیکی استقلال احتمالی اقلیم کردستان عراق
همچنان که قبلاً بسیاری از کارشناسان پیشبینی کرده بودند مبنی بر آنکه جغرافیای سیاسی عراق بعد از خروج نیروهای آمریکایی آبستن رویدادهای سیاسی ـ ژئوپلیتیکی مهمی خواهد بود، در حال حاضر کردستان عراق برحسب اهمیت استراتژیکی بسیار بالای خود میرود تا در بستر بحران سیاسی اخیر عراق و تحولات سیاسی ـ ژئوپلیتیکی جهان عرب بهنوعی زمینهساز مهمترین تحول ژئوپلیتیکی آتی خاورمیانه یعنی استقلال اقلیم کردستان باشد. هرچند که جلال طالبانی، رئیسجمهور عراق و دبیرکل حزب اتحاد ملی کردستان بارها تأکید کرده که اعلام دولت مستقل کردی، غیرممکن است و کردها در چهارچوب رأیی که به قانون اساسی عراق متحد دادهاند بر ضرورت باقی ماندن در چهارچوب دولت مرکزی عراق با سیستمی کاملاً فدرالی و دموکراتیک تأکید دارند و استقلال از عراق مطلقاً به نفع ملت کرد نیست، اما درپی آخرین درگیریها و اختلافات کردها با حکومت مرکزی عراق به رهبری مالکی، اخیراً مسعود بارزانی رئیس اقلیم کردستان عراق تهدید کرد درصورت حل نشدن بحران سیاسی عراق و خواستهای کردها، ناچاراً موضوع استقلال کردستان را در شهریور ماه امسال به همهپرسی خواهد گذاشت.
درواقع بهرغم اختلافات موجود میان کردها و حکومت مرکزی، اینک کردها برخلاف دوره صدام که در ساختار سیاسی عراق مشارکت چندانی نداشتند، در قالب دو حزب اصلی کردی (اتحاد میهنی و حزب دموکرات) بعد از ائتلاف بزرگ شیعیان در پارلمان عراق از جایگاه ویژهای برخوردارند. در شرایط فعلی، گروههای کرد در عرصة سیاسی عراق به نیرویی عمده تبدیل شدهاند؛ بهگونهای که بدون ملاحظات و منافع آنها پیشبرد روند سیاسی عراق بسیار دشوار و حتی غیرممکن بهنظر میرسد. کردها در دورة پس از صدام با انسجام و هماهنگی در عرصه سیاست عراق عمل کرده و شاید بتوان گفت، بیشترین منفعت از روند سیاسی عراق نصیب آنها بوده است. گروههای کرد طی این مدت دو هدف اصلی را دنبال کرده و میکنند: الف) حضور حداکثری در نهادهای حکومت مرکزی، ب) کسب حداکثری خودمختاری در شمال عراق. در همین راستا، تصویب فدرالیسم کردی با سطح بالایی از خودمختاری و استقلال در قالب قانون اساسی و تحقق بخش عمده آن، اصلیترین دستاورد گروههای کرد عراق محسوب میشود. اینک کردها در شمال عراق دارای پارلمان، حکومت و نیروهای امنیتی کردی هستند و در جهت کسب امتیازات بیشتر در این حوزه فعالیت میکنند.
با این حال، مهمترین خواست کنونی کردها الحاق مناطق دارای جمعیت اکثریت کرد در استان کرکوک و بخشهایی از استانهای نینوا (موصل) و دیالی (خانقین) و تکریت به منطقه تحت کنترل آنهاست. طبق قانون اساسی عراق این مناطق باید در سال ۲۰۰۷ تعیین سرنوشت میشدند؛ اما هنوز دولت مرکزی عراق، شرایط را برای اجرایی کردن آن و برگزاری همهپرسی مهیا نمیبیند. این مسئله مورد اعتراض شدید کردها و شخص بارزانی است. وی شخص نخستوزیر را اصلیترین عامل کندی در اجرای این ماده میپندارد. همچنین، مباحث مربوط به بودجه سالانه عراق و تعیین سهم استانها و مناطق مختلف عراق از دیگر مسائل تنشزای میان کردها با دولت مرکزی است. دولت مرکزی براساس آمارهای متعلق به دوره بعثیها سهم کردها از بودجه را ۱۷ درصد اعلام کرده است، اما کردها با این ادعا که درصد جمعیتی آنها بیشتر از عدد هفده است خواهان افزایش سهم خود از بودجه سالیانه بوده و هستند. علاوه بر این، بحث قراردادهای نفتی کردستان عراق با شرکتهای بینالمللی، خریدهای تسلیحاتی کاملاً مستقل کردستان و رویکردهای کاملاً متفاوت کردها و حکومت مرکزی در تعیین متحدان استراتژیکی ازجمله بنیادهای بنبست جاری در مناسبات اقلیم کردستان با حکومت مرکزی عراق محسوب میشوند و همین بنبست سیاسی ـ دیپلماتیکی بین طرفین کار را به آنجا کشید که نهایتاً بارزانی چندی پیش در بیانات خود از خواست کردها برای استقلال سخن به میان آورد.
هرچند در شرایط فعلی که هنوز رژیم حقوقی و سرنوشت مناطق مورد اختلاف بین کردها و حکومت مرکزی بهویژه کرکوک مشخص نشده است، چنین تهدیدهایی ازسوی کردها تنها جنبه شعاری و دیپلماتیکی دارد، با این حال نمیتوان این واقعیت را نادیده گرفت که خط سیر کلی کردها در جغرافیای سیاسی عراق کاملاً در تقابل با خط سیر نخستوزیر عراق است. شواهد موجود نشان میدهد که مالکی بهدنبال احیای مجدد قدرت عراق در ابعاد داخلی و خارجی در حوزه خلیج فارس و خاورمیانه است. خواستی که در تضاد کامل با گرایشات فدرالیستی در داخل عراق است؛ گرایشاتی که همزمان ازسوی اعراب سنی و نیز گروههای شیعی نزدیک به مجلس اعلای اسلامی دنبال میشوند. حال در چنین فضای ذهنی، قطعاً نبود انعطاف ازسوی طرفین و تشدید اختلافات و بحرانهای ناشی از آن جغرافیای سیاسی عراق را در ماههای آتی آبستن گسلهای جدی استقلالخواهی ازسوی کردها خواهد کرد. اما سؤال این است که استقلال احتمالی اقلیم کردستان چه نوع پیامدهایی میتواند برای منطقه به همراه داشته باشد؟
اصولاً، فضاهای جغرافیایی مختلف جهان در ابعاد سهگانه داخلی، منطقهای و جهانی برحسب موقعیت جغرافیایی، وضعیت ژئواکونومیکی و ژئوپلیتیکی و همچنین ویژگیهای فرهنگی آنها از جایگاه استراتژیکی متفاوتی برخوردارند و بر این اساس نقش متفاوتی در اعمال سیاستها بازی میکنند. این موضوع را از جهات مختلفی میتوان درخصوص کردستان عراق مورد ارزیابی قرار داد. در آرایش سیاسی ـ امنیتی کدهای ژئوپلیتیکی و استراتژیکی، از شمال عراق بهعنوان بزرگترین نگرانی ژئوپلیتیکی عراق و فضای پیرامونی یاد میشود. علیالخصوص، کردستان عراق هارتلند سیاسی ـ ژئوپلیتیکی سازماندهی گروههای تروریستی و جداییطلب کردی محسوب میشود.
روی همین اصل، وقوع هر نوع تحولی در وضعیت کردهای عراق، پیامدهای جدی برای ترکها، ایرانیها و سوریها دربر خواهد داشت. اگر کردهای شمال عراق یک دولت مستقل کرد تشکیل دهند، ترکیه در قبال جمعیت کرد خود با بحران جدی و شورشهای احتمالی در شرق کشور روبهرو خواهد بود، اما برخی رسانههای خبری گزارش میدهند ایالات متحده آمریکا از ترکیه خواسته است تا دولت مستقل کرد را به رسمیت بشناسد چراکه این موضوع به نفع آنها خواهد بود و احتمالاً ترکیه با مطرح کردن برخی شروط با آن موافق کند. این درحالی است که مسئولان ارشد کردستان عراق بارها اعلام کردهاند که حاضرند جهت یافتن راهحل نهایی مشکل کردها با آنکارا گفتگو کنند. در همین حال، اخیراً برخی از سایتهای خبری اقلیم کردستان عراق گزارش دادند بارزانی در سفر تازه خود به آنکارا پیشنهاد کاملاً وسوسهانگیزی به ترکها داده است مبنی بر اینکه وی حاضر است در برابر به رسمیت شناختن دولت مستقل کردی از سوی آنکارا، علاوه بر حل معضل کردهای ترکیه، نیمی از منابع طبیعی اقلیم کردستان را به مدت 50 سال به ترکیه واگذار نماید. بهرغم نیاز بالای اقتصاد پویای ترکیه به منابع طبیعی اقلیم کردستان، هرچند در چهارچوب افقهای ملی ـ امنیتی آنکارا رسیدن به چنین توافقی کاملاً دشوار است، اما بدیهی است اگر ترکها بتوانند در چهارچوب معامله با اقلیم کردستان عراق علاوهبر حلوفصل بحران کردی بر نیازهای انرژی خود فائق بیایند، بدون تردید در آن صورت با وجود افزایش نفوذ ژئوپلیتیک شیعی در جنوب عراق، به موازات کاهش نیاز ترکیه به منابع انرژی ایران و روسیه، وضعیت موجود میتواند کاملاً باعث تقویت جاهطلبیهای ژئوپلیتیکی ترکها در منطقه باشد.
بهلحاظ منافع ملی ـ امنیتی ایران نیز از وضعیت مشابهی برخوردار است. ایران از اقلیم کردستان عراق بهعنوان اسرائیلی دیگر یاد میکند و نگران حضور اسرائیل در این حوزة استراتژیکی است. درواقع تنها رژیم صهیونیستی است که کاملاً از استقلال کردستان حمایت میکند؛ چراکه میتواند یک نقطه چالش بین ایران، ترکیه، سوریه و عراق ایجاد کند.
علاوه بر این، شطرنج فضایی ـ سیاسی عراق بهنحوی است که در این سرزمین، برخلاف شیعیان و سنیها که از حمایت نسبی کشورهای منطقه برخوردارند، کردها فاقد حمایت منطقهای قدرتمندی هستند. این مسئله کردها را به سوی همکاری استراتژیکی و کسب پشتیبانی فرامنطقهای آمریکا، اسرائیل و برخی از کشورهای اروپایی سوق داده است. روی این اصل، به تبع پیوستگی فضایی ـ فرهنگی عراق با کشورهای پیرامونی، کردستان عراق به تقاطع و محل همپوشی تعلقات و علایق ژئوپلیتیکی کشورهای مجاور و بازیگران فرامنطقهای تبدیل شده است. بنابراین عربها معتقدند از نظر ژئواستراتژیکی تشکیل دولت مستقل کرد در عراق به معنی تسلیم عراق در محور ژئوپلیتیک شیعی است. به عبارتی دیگر، هرچند تشکیل دولت مستقل کرد کاملاً منافی منافع ملی ـ امنیتی ایران در مدیریت جغرافیای سیاسی کاملاً پیچیده چندقومی ایران است، اما این موضوع بهلحاظ ژئوپلیتیکی میتواند باعث حاکمیت بلامنازع ایران بر هارتلند استراتژیکی خاورمیانه و انزوای ژئوپلیتیکی و هویتی روزافزون اعراب سنی در مقابل حوزه ژئوپلیتیکی شیعی در عراق باشد.
علی ولیقلیزاده، پژوهشگر مسائل بینالمللی و ژئوپلیتیکی
نظرات شما عزیزان:
نوشته شده توسط اژدر نیکنام | لينک ثابت |یک شنبه 21 خرداد 1391برچسب:,