بادرود بر کاربرمحترم
هدف از ارائه مطالب این وبلاگ فقط درجهت شناختن بهتر فضای روابط بین الملل ومفاهیم مربوطه به آن است
وبه هیچ عنوان به حزب یا گروهی هیچ تعلقی ندارد ونخواهد داشت.
با سپاس -نیکنام
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
POWER PLAY و
آدرس
powerplay.LXB.ir لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.
اين روزها پروژه اروپاي مشترك به لرزه در آمده است. البته من مطمئنم كه حوزه اروپا بر بحران بدهي هاي دولت هاي مستقل فايق مي آيد، و از دل اين بحران يك اروپاي منسجم تر و موثرتر سر برمي آورد. ولي براي نيل به چنان اروپاي بهبوديافته يي، نه تنها بايد مشكل بدهي هاي كشورها حل شود، بلكه رابطه با سه كشور عمده شرق اروپا (تركيه، روسيه و اوكراين) نيز بايد بر پايه يي مستحكم تر قرار گيرد.
من متعلق به نسلي از كشورم [اسپانيا] هستم كه چهار دهه قبل شاهد گذار از ديكتاتوري به دموكراسي بود. براي ما، اتحاديه اروپا يك رويا بود. در واقع عادت داشتيم جمله اورتگا اي گست [فيلسوف مشهوراسپانيا] را نقل كنيم كه مي گفت «اگر اسپانيا مشكل است، اروپا راه حلش است.»
هنوز عميقا بر اين باورم كه اروپا راه حل است، بالاخص براي جوامعي كه نيازمند تعميق - اگر نه تثبيت- سنت دموكراتيك هستند. روابط نزديك تر اروپا با تركيه، روسيه و اوكراين مي تواند براي اين سه كشور همان منافعي را به بار آورد كه ما در اسپانيا از قبل رابطه با اروپا به دست آورديم.
البته تركيه از قبل خواهان عضويت در اتحاديه اروپا بوده است، ولي مذاكرات الحاق بسيار كند پيش مي رود: چنين روند كندي به لحاظ استراتژيك نامعقول است، زيرا اقتدار وسيع تركيه در خاورميانه بزرگ اهميتي اساسي براي اروپا دارد (احتمالااهميتي بيش از خود تركيه). نفوذ تركيه در كشورهاي بهار عربي و سوريه اهميت بسزايي دارد و همكاري هاي بيشتر با اين كشور به سود اروپاست.
اتحاديه اروپا در مسائل سياسي كانال هاي ارتباطي اي با تركيه گشوده است. ولي هنوز اين اقدام ختم به خير نشده است. اميدم اين است كه تركيه به عضويت اتحاديه اروپا درآيد چون كشوري مسلمان، دموكراتيك و بسيار جوان مي تواند از بسياري جهات اروپا را قوت ببخشد. مباحثات پيرامون عضويت تركيه در اتحاديه اروپا در نيمه دوم سال جاري داغ تر از قبل خواهد شد، يعني زماني كه قبرس رياست دوره يي اتحاديه اروپا را به دست بگيرد. مشخص است كه تركيه قبرس منقسم امروزي را به عنوان تنها نماينده اين جزيره نمي پذيرد. آنچه اين قضيه را پيچيده تر مي كند اين است كه در نزديكي ساحل قبرس نفت كشف شده است. هر كشوري كه بخواهد در اين منطقه دست به حفاري بزند بايد وارد مناقشات زيادي شود، زيرا قبرس مدعي است كه اين حوزه نفتي در قلمرو دريايي اين كشور قرار دارد و تركيه هم مي گويد قبرس قلمرو دريايي ندارد، چون تا آنجا كه به ترك ها مربوط مي شود، قبرس اصلاوجود ندارد.
روسيه عنصر پيچيده يي از نوع ديگر است. ولاديمير پوتين، كه به تازگي دوباره عهده دار رياست جمهوري روسيه شده است، شايد همان آدم گذشته باشد ولي روسيه فرق كرده است. موج اخير اعتراضات در مسكو و سرتاسر كشور باعث شده حدود و ثغور قدرت پوتين هم مشخص شود. به زعم من، پوتين به اين نكته توجه دارد و همين مساله عامل مهمي در ديپلماسي هاي آتي است.
در چند روز آينده، شكل گيري دولت جديد روسيه نشان خواهد داد كه نسبت قدرت محافظه كاران و ليبرال هاي روسي به چه شكلي خواهد بود. مشخصا، بحث ميلياردها پول حوزه عمومي در ميان است كه ناشي از طرح هاي رييس جمهور سابق، ديميتري مدودف، براي خصوصي سازي است.
در اين مساله نيز اتحاديه اروپا چارچوبي دارد كه مي تواند بالقوه بسيار مثبت باشد (منظور چارچوب طرح همكاري براي مدرنيزاسيون است كه مذاكراتش با مدودف انجام شد). عضويت روسيه در سازمان تجارت جهاني در سال 2011 مي تواند كمكي باشد براي حصول اطمينان از اين نكته كه روسيه در چارچوب قواعد بين المللي ايفاي نقش مي كند: همان طور كه عضويت چين در اين سازمان باعث پذيرش قواعد بين المللي توسط اين كشور شد. عضويت روسيه در سازمان تجارت جهاني بايد باعث شود روابط اقتصادي روسيه باثبات تر و پيش بيني پذيرتر شود.
پيش از اين، عضويت روسيه در سازمان تجارت جهاني با مخالفت گرجستان همراه بود، اما گرجستان سال گذشته وتوي عضويت روسيه را لغو كرد، در نتيجه ديپلماسي به غايت موفقي سازوكار كنترل مرز دو كشور را مشخص كرد، بدون اينكه به مناطق جداشده اوستياي جنوبي و آبخازيا به عنوان بخشي از گرجستان يا به عنوان كشوري مستقل اشاره كند. اين راه حل هرچند پيچيده نتيجه مثبتي براي منطقه به همراه داشت.
با توجه به ميزان مشكلات و ناكارآمدي هاي فعلي اوكراين، احتمالاراه حلي مشابه در دسترس است، هرچند كه به تمامي كافي نباشد. اوكراين، كه از دوران استقلالش درگير مسائلش بوده ام، مايه نااميدي ام بوده است. من درگير مذاكراتي بودم كه منجر به حل صلح آميز قضيه انقلاب نارنجي سال هاي 2004 و 2005 شد. ولي مناقشات متعاقب ميان رهبران انقلاب، يوليا تيموشنكو و ويكتور يوشچنكو، چنان مخرب بود كه حالاويكتور يانوكوويچ، كه تلاشش براي دستكاري نتايج انتخابات 2004 منجر به انقلاب شد، رييس جمهور شده و تيموشنكو در زندان به سر مي برد. براي اتحاديه اروپا، اوكراين كماكان مشكلي جدي است. به خاطر حبس تيموشنكو و ديگران، هنوز توافقنامه جامع تجارت آزاد با اتحاديه اروپا امضا نشده است. خوشبختانه، با توجه به جذابيت الحاق به اتحاديه اروپا براي اغلب اوكرايني ها، هنوز اميد است كه يانوكوويچ و نخبگان حاكم بر اوكراين واقعگراتر عمل كنند و به مسيري بازگردند كه امضاي توافقنامه را تسهيل كند. قدرت نرم اروپا در دو دهه گذشته خيلي چيزها را در بسياري از كشورهاي اين اتحاديه عوض كرده است، باعث شده رهبران و شهروندان اين كشورها دست به اصلاح اقتصادي بزنند و ارزش ها و نهادهاي دموكراتيك را پذيرفته يا تقويت كنند. اروپا مي تواند همين كار را در كشورهاي تركيه، روسيه و اوكراين هم انجام دهد، وگرنه بي توجهي و انفعال ممكن است به بي اعتباري، از دست رفتن نفوذ و فرصت هاي اقتصادي بينجامد.
روزنامه اعتماد
نظرات شما عزیزان:
نوشته شده توسط اژدر نیکنام | لينک ثابت |شنبه 20 خرداد 1391برچسب:,