بادرود بر کاربرمحترم
هدف از ارائه مطالب این وبلاگ فقط درجهت شناختن بهتر فضای روابط بین الملل ومفاهیم مربوطه به آن است
وبه هیچ عنوان به حزب یا گروهی هیچ تعلقی ندارد ونخواهد داشت.
با سپاس -نیکنام
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
POWER PLAY و
آدرس
powerplay.LXB.ir لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.
اولویت سیاست جمهوری اسلامی ایران در روابط خارجی، بر پایة همکاری با کشورهای اسلامی و غیرمتعهد و جهان سومی استوار است. در این بین کشور مصر بهعنوان یک بازیگر ژئوپلیتیکمحور در خاورمیانه، در جهان اسلام و نیز سطح بینالمللی از جایگاه برجستهای برخوردار است.
با توجه به جایگاه دو کشور ایران و مصر ازحیث تمدنی، سیاسی، مدیریت منطقهای و معادلات بینالمللی ازیکسو و تسلط طرفین بر دو آبراه مهم و حیاتی جهان یعنی کانال سوئز و تنگة هرمز، دوری یا نزدیکی دو کشور از همدیگر عنصر حیاتی برای حفظ تعادل و امنیت منطقه محسوب میشود.
البته روابط دو کشور از گذشته تاکنون با تغییر مؤلفههای عمده، اغلب دستخوش تحولات و نوساناتی بوده است بهطوریکه بهدلیل اختلاف بر سر مسائل منطقهای روند به اصطلاح صلح خاورمیانه و نقش مصر در تسریع آن و نیز روابط استراتژیک میان مصر و اسرائیل و بهتبع آن آمریکا و جانبداری عملی ایران از جبهة مقاومت (سوریه، حماس، و حزبالله لبنان) در مقابل جبهة سازش (عربستان سعودی، و اردن) در دورة مبارک این روابط همواره تنشزا بوده است. مصر در دورة مبارک بهرغم حسننیت ایران برای گشایش در روابط و ایجاد اعتماد دوسویه عملاً بهعنوان محور کلیدی در جبهة کشورهای محافظهکار عرب از هر اقدام ممکن برای تضعیف موقعیت ایران و ضربه زدن به منافع آن کوتاهی نکرد بنابراین فروپاشی رژیم مبارک و قدرتیابی اخوانالمسلمین پس از انتخابات پارلمانی مجلس (2012) بهعنوان ریشهدارترین جنبش با صبغهای دینی ـ اجتماعی مورد استقبال ایران قرار گرفت و ایران از همان آغاز انقلاب ژانویه 2011 از مطالبات مدنی و اجتماعی مردم مصر و نیز عدم دخالت عناصر خارجی برای اثرگذاری در امور داخلی این کشور حمایت کرد. بهتبع مصر پس از مبارک دیگر ذخیرة استراتژیک غرب و اسرائیل در منطقه محسوب نمیشود و مصر در دورة انتقالی بهرغم حاکمیت نهاد نظامی و برخی از وابستگان رژیم مبارک تلاش کرده که در سیاست خارجی با فاصله گرفتن از سیاستهای قبلی ازجمله در قالب اتحاد استراتژیک با تلآویو و مرکز ثقل منافع غرب، ضمن ایجاد تعادل در روابط خارجی با برقراری روابط حسنه با حماس و فتح از آغاز طرح آشتی ملی فلسطینیان و تشکیل دولت واحد فلسطینی حمایت نماید و همچنین با باز کردن گذرگاه استراتژیک رفح حسن نیت خود را نشان دهد. این درحالی است که تنش در روابط قاهره ـ تلآویو پس از کشته شدن تعدادی از سربازان مصری در صحرای سینا و اعتراض گسترده مردم به سیاستهای اسرائیل در منطقه که با اشغال سفارت آن در قاهره و نیز انفجار در مسیر خط لوله انتقالی گاز ارسالی به سرزمینهای اشغالی، به اوج خود رسید. ازسویدیگر ایران بهرغم تلاطمات سیاسی و حضور نظامیان در رأس هرم قدرت گامهایی برای نزدیکی و برقراری روابط رسمی میان دو کشور برداشت هرچند این تلاشها بهدلیل جنجالآفرینی رسانهای برخی از کشورهای عربی در مسائل منطقه ازجمله اختلاف ایران و امارات بر سر سه جزیرة استراتژیک ایرانی و اعطای برخی امتیازات اقتصادی و سیاسی عربستان و قطر به قاهره به سرانجام مشخصی نرسید. باوجوداین رهبران اخوانالمسلمین درطول این مدت ضمن تأکید بر لزوم برقراری رسمی روابط با ایران از اسرائیل بهعنوان معضل امنیتی برای منطقه و جهان اسلام نام میبرند و روابط تهران ـ قاهره را به نفع برقراری امنیت و ثبات در خاورمیانه ارزیابی میکنند. در این میان نحوة آرایش گروههای سیاسی و تلاشهای جریانهای مختلف برای حضور ثمربخش در انتخابات آتی ریاستجمهوری و نوع نگاه کاندیداها به مسائل منطقه و چگونگی تنظیم روابط خارجی از اهم برنامههای تبلیغاتی و انتخاباتی بوده است؛ بهطوریکه پس از مناظرة تلویزیونی عبدالمعنم ابوالفتوح و عمرو موسی بهعنوان دو نمایندة جریان اسلامگرا و ملیگرا و اختصاص بخشی از صحبتها به چگونگی تنظیم روابط با کشورهای منطقه بهویژه ایران و اسرائیل، نوع نگاه نمایندگان این دو جریان و احتمالات و سناریوهای آینده درمورد روابط با ایران را مشخصتر میسازد. در این میان اشاره عبدالفتوح بر باطل بودن کمپ دیوید و معرفی اسرائیل بهعنوان دشمن مردم مصر بسیار مهم بهشمار میرود؛ چراکه مانع اصلی ازسرگیری روابط ایران ـ مصر درطول سه دهة گذشته پیمان کمپ دیوید و روابط نزدیک قاهره ـ تلآویو در دورة مبارک بوده است و طبیعی است دوری مصر از اسرائیل بهعنوان دشمن شمارة یک ایران در منطقه بسترساز روابط و مناسبات دوستانة دو کشور مسلمان خواهد بود. در آن مناظره، عمرو موسی نیز گرچه تلاش نمود با ادبیات دیپلماتیک از پاسخگویی به سؤالات منطقی رقیب درمورد روابط با اسرائیل و قرارداد کمپ دیوید طفره رود و با اتهامزنی به ابوالفتوح بهدلیل وابستگی به جریان اخوان و طرفداری سلفیها از آن وی را منتسب به جریان رادیکالیسم اسلامی نماید ولی با توجه به دغدغة اصلی مردم مصر بر لزوم تجدیدنظر قطعی در پیماننامههای قبلی با اسرائیل و آمریکا موسی نیز پذیرفت که باید در نوع قرارداد با اسرائیل تجدیدنظر کرد گرچه به تعهدات بینالمللی گذشته پایبند بود، لذا درصورت پیروزی عمرو موسی نیز بهعنوان یک چهرة ملی و میانهرو که ازسوی احزاب لیبرال چون حزب الوفد الجدید، جریان صوفی و بخش عمدهای از اقلیت قبطی و نظامی حمایت میشود، مصر دیگر ذخیرة استراتژیک اسرائیل در منطقه نخواهد بود. لازم بهذکر است عمرو موسی نیز به لزوم برقراری روابط با ایران تأکید کرده و جایگاه ایران را در منطقه در ابعاد مختلف سیاسی ـ فرهنگی بیهمتا دانسته است. همچنین زمانیکه وی (2001) دبیرکل اتحادیه عرب بود، بارها الزام اسرائیل به پذیرش پیمان NPT و ایجاد سلاح هستهای آن را یادآور شده و دلیل اشاعة این سلاحها را در منطقة خاورمیانه وجود زرادخانه اتمی و دیگر سلاحهای کشتارجمعی اسرائیل دانسته است. از این منظر اگر به برنامههای انتخاباتی نامزدهای مطرح ریاستجمهوری مصر نگاه کنیم میتوان گفت: با آرامش اوضاع داخلی مصر، فضای مساعدی برای بازسازی و تجدید روابط با ایران فراهم خواهد شد.
آنچه مشخص است در مرحلة نخست مطلوب ایران، انتخاب و گزینش عبدالمعنم ابوالفتوح یا محمد مرسی (نامزد اصلی حزب عدالت ـ آزادی) وابسته به جریان اسلامگراست و با توجه به نظرسنجیها و قراین موجود حتی پیروزی احتمالی عمرو موسی بهعنوان نمایندة جریان ملی برای ایران محدودیت نیست بلکه این انتخاب هم درصورت مدیریت لازم و ارادة طرفین (ایران ـ مصر) میتواند برای هر دو کشور فرصت باشد البته در شرایط فعلی و نیز با بررسی توانمندیهای سیاسی ـ اجتماعی و حامیان کاندیداهای انتخاباتی مصر و لزوم کسب رأی بالای پنجاه درصد احتمال کشیدن این انتخابات به دور دوم دور از ذهن نیست و درصورت راهیابی عمرو موسی و عبدالمعنم ابوالفتوح این فرصت برای نظامیان حاکم بر مصر و نیز جریانات لیبرال پیش خواهد آمد که با بسیج نیرو و بهکارگیری توان مالی و ابزار رسانهای پیروزی عمرو موسی را در دور دوم انتخابات قطعیتر سازند.
ازاینرو ایران نیز باید خود را برای پذیرش هر دو سناریوی مثبت (عبدالمعنم ابوالفتوح یا محمد مرسی) و سناریو منفی (پیروزی قطعی عمرو موسی) آماده سازد و در این مسیر از جبههگیری علنی علیه یکی از نامزدها در مقابل کاندیدای دیگر در سطح رسمی و دیپلماتیک به جد خودداری کند؛ چراکه این موضعگیریهای منفی درصورت عدم تحقق خواستهها و سناریوها میتواند بر آیندة روابط هم اثرگذار باشد.
داوود احمدزاده، کارشناس مسائل مصر
نظرات شما عزیزان:
نوشته شده توسط اژدر نیکنام | لينک ثابت |شنبه 13 خرداد 1391برچسب:,